کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بژیشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بژیشه
لغتنامه دهخدا
بژیشه .[ ب ُ ش َ / ش ِ ] (اِ) بزیشه . ارده ٔ کنجد و ثُفل کنجدروغن کشیده را گویند و آن به ارده مشهور است و از آن حلوا سازند: الراشی ؛ بژیشه ٔ کنجد در روغن نشسته . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) .
-
جستوجو در متن
-
راشی
لغتنامه دهخدا
راشی . (اِ) بژیشه ٔ کنجد در روغن نشسته . (مهذب الاسماء). ارده . و رجوع به ارده و بژیشه و بزیشه شود.