کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچکم
لغتنامه دهخدا
بچکم . [ ب َ ک َ ] (اِ) بجکم . گز کمان . تیر کمان . (فرهنگ لغات شاهنامه ). || خانه ٔ تابستانی . اوبانه . (اوبهی ) (فرهنگ شعوری ). ایوان و بارگاه . پشکم . خانه ٔ تابستانی که اطراف آن را شبکه کرده باشند. (برهان قاطع). غرد. بادغرد. زیرزمین : از تو خالی ...
-
بچکم
لغتنامه دهخدا
بچکم . [ ب َ ک َ ] (اِخ ) بجکم . نام ترکان است . نام طایفه ای ترک . (فرهنگ شعوری ). || (اِ) گرگ . ذئب . (برهان قاطع). و رجوع به بجکم شود.
-
جستوجو در متن
-
بجکم
فرهنگ فارسی معین
(بَ کِ) ( اِ.) 1 - ایوان ، بارگاه . 2 - خانه تابستانی که از همه طرف در و پنجره داشته باشد. بچکم ، پچکم ، بشکم و بیکم نیز گویند.
-
ابوکاسب
لغتنامه دهخدا
ابوکاسب . [ اَ س ِ ] (ع اِ مرکب ) گرگ . ذئب . سرحان . سید. بچکم . ابوسرحان .
-
بیکم
لغتنامه دهخدا
بیکم . [ ب َ / ب ِ ک َ ] (اِ) صفه و ایوان را گویند. (برهان ). صفه و ایوان و رواق . (ناظم الاطباء). صفه و ایوان . آنرا بشکم نیز خوانند و بیکم و بجکم تصحیف بشکم است و لغتی جداگانه نخواهد بود. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از رشیدی ) (از جهانگیری ). این صورت ...
-
بشکم
لغتنامه دهخدا
بشکم . [ ب َ / ب ِک َ ] (اِ) پشکم . بچکم . بیکم . خانه ٔ تابستانی . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 1 ورق 206 و پشکم و بچکم شود. || خانه ای را نیز گویند که اطراف آن شبکه و بادگیر داشته باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). ||...
-
زیرزمین
لغتنامه دهخدا
زیرزمین . [ زی زَ ] (اِ مرکب ) سرداب و خانه ای که در زیر زمین بنا کنند. (ناظم الاطباء). منزل تابستانی در گرمسیرها که در زیر زمین سازند. اطاقها برای نشستن تابستان که در زیر طبقه ٔ اول در زمین حفر کرده سازند. سرداب . سردابه . سرداوه . بادغرد. غرد. خَم ...
-
پشکم
لغتنامه دهخدا
پشکم . [ پ َ / پ ِک َ ] (اِ) بچکم . پچکم . ایوان و بارگاه : پدید آرد سخن در خلق عالم بیشی و کمّی چو فردا این سخن گویان برون آیند زین پشکم . ناصرخسرو.این جنبش بیقرار یک حال افتاده در این بلند پشکم . ناصرخسرو.بسی رفتم پس آز اندر این پیروزه گون پشکم کم ...
-
ارم
لغتنامه دهخدا
ارم . [ اِ رَ ] (اِخ ) نام شهر عاد. (غیاث اللغات ) (کنزاللغات ) (آنندراج ). باغ عاد یا نام شهری که شداد پسر عاد بنا کرد. باغ یا شهر شداد. (ربنجنی ). بهشت شداد عاد. آورده اند که بعد شش روز یک خشت بالای آن میرفتی و تا آنجا که صفت بهشت است همه در آن موج...
-
اشکوب
لغتنامه دهخدا
اشکوب . [ اَ ] (اِ) بمعنی اشکو است که هرمرتبه از پوشش خانه باشد. (برهان ) (آنندراج ). هر مرتبه از پوشش که به تازی طبقه خوانند. (سروری ). مخفف آشکوب . (فرهنگ نظام ) (سروری ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به آشکوب شود. || آسمانه و بتازیش سقف خوانند. (هفت قل...
-
نقش
لغتنامه دهخدا
نقش . [ ن َ ] (ع اِ) صورت . (آنندراج ) (از بهار عجم ) (ناظم الاطباء). تصویر. رسم . ترسیم . شبیه صورت و شکل . توخش . (ناظم الاطباء). شبیه . تمثال : بت اگر چه لطیف دارد نقش به برِدو رخانْت هست خراش . رودکی .که بر آب و گل نقش ما یاد کردکه ماهار در بینی ...
-
غلام
لغتنامه دهخدا
غلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی . (از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا ح...