کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچواک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچواک
لغتنامه دهخدا
بچواک . [ ب َ ] (اِ) کسی که زبانی به زبانی ترجمه کند. (آنندراج ). پچواک . ترجمه . (ناظم الاطباء). ترجمان . دوزبان . پژواک . رجوع به پچواک شود.
-
جستوجو در متن
-
بچوه
لغتنامه دهخدا
بچوه . [ ب َ ] (اِ) آنچه ترجمه شده باشد بوسیله ٔ بچواک . (از آنندراج ).ترجمه . پچوه . (ناظم الاطباء). و رجوع به پچوه شود.