کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچهننه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بچهننه
مترادف و متضاد
۱. تنبل
۲. لوس، ننر
۳. نازپرورد، نازپرورده
۴. بیکفایت، نالایق
۵. بیشهامت، ترسو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچهننه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنبل ۲. لوس، ننر ۳. نازپرورد، نازپرورده ۴. بیکفایت، نالایق ۵. بیشهامت، ترسو
-
واژههای همآوا
-
بچه ننه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ نِ) (ص .) کنایه از: آدم ترسو، بی کفایت و وابسته به دیگران .
-
بچه ننه
لغتنامه دهخدا
بچه ننه . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ن َ ن ِ ] (اِ مرکب ) طفل مورد علاقه ٔ مادر. || (ص مرکب ) ننر. نازپرورده . || پخمه . || بی تجربه . ناآزموده . که تجربه ندارد. که راه و رسم نداند. ناشی در کارها. دنیانادیده . کارنادیده .
-
بچه ننه
لهجه و گویش تهرانی
بی عُرضه
-
جستوجو در متن
-
لوس
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمزه، خنک، یخ ۲. بچهننه، ننر
-
تنبل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بچهننه، بیحال، بیغیرت، تنزن، بیحال، بیکاره، تنآسا، تنبلباشی، تنپرور، سپوزکار، سست، کاهل، لش، مسامح، هیچکاره ≠ زرنگ، کوشا ۲. درسنخوان