کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچهزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بچهزا
مترادف و متضاد
زندهزا ≠ تخمزا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچهزا
واژگان مترادف و متضاد
زندهزا ≠ تخمزا
-
واژههای همآوا
-
بچه زا
فرهنگ فارسی عمید
(زیستشناسی) baččezā ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد میکند.
-
بچه زا
لغتنامه دهخدا
بچه زا. [ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (نف مرکب ) که بچه زاید. بچه زاینده . صفت آن جانوران که بچه زایند. (از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 188).
-
جستوجو در متن
-
guppy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوپسی، ماهی گول بچهزا، ماهی ابنوس
-
ماده
واژگان مترادف و متضاد
۱. جرم، هیولی ۲. اصل، مایه، ریشه، علت، سبب ۳. انثی، لاج، لاس، ماچه، مادینه، مونث، حیوان بچهزا ۴. بند، فصل ۵. آب، پیله، دمل ≠ ذکور ۶. امر، موضوع