کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچهخوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بچهخوره
مترادف و متضاد
بچهخور، بچهخوار، پولیپ رحم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچهخوره
واژگان مترادف و متضاد
بچهخور، بچهخوار، پولیپ رحم
-
واژههای همآوا
-
بچه خوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) baččexore تودهای گوشتی در رحم که از رشد غیرطبیعی تخمک یا مخاط رحم بهوجود میآید.
-
بچه خوره
لغتنامه دهخدا
بچه خوره . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ خوَ / خ ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) جفت جنین . (یادداشت مؤلف ). || حیوان موهوم که بچه خورد.آل . (یادداشت مؤلف ). سبعی که بچه ها را رباید و خورد. || بواسیر لحمی رحم . (یادداشت مؤلف ). || سخت مولع به پسران . ...