کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچرک
لغتنامه دهخدا
بچرک .[ ب ِ رَ / ب ِ چ ِ ] (ص ) سخره باشد چه به قهر و چه بخوشی . (شرفنامه ٔ منیری ). سخره و فریب خورنده باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مضحک . فریب خورده . (فرهنگ شعوری ). سخره و فریب خورده . (فرهنگ اسدی ). ظاهراً مصحف چربک است . (حاشیه...
-
جستوجو در متن
-
چرکناکی
لغتنامه دهخدا
چرکناکی . [ چ ِ ] (حامص مرکب ) کثافت وناپاکی و پلیدی و آلایش . (ناظم الاطباء). کثیفی . چرکناک بودن . آلوده بچرک و کثافت بودن . آلایشناکی . آلودگی . دَأث . (منتهی الارب ). رجوع به چرک و چرکناک شود.
-
تدنیس
لغتنامه دهخدا
تدنیس . [ ت َ ] (ع مص ) شوخگن گردانیدن . (زوزنی ). بچرک آلودن . (غیاث اللغات )(آنندراج ) (المنجد). ریمناک گردانیدن جامه ٔ کسی را.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || معیوب و زشت کردن آبروی کسی را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). کاری کردن ک...
-
چرکن
لغتنامه دهخدا
چرکن . [ چ ِ ک ِ ] (ص نسبی ) چیزی کثیف . (برهان ) (آنندراج ). هر چیز کثیف و پلید و ناپاک . (ناظم الاطباء). چیز چرک دار. (فرهنگ نظام ). چرکین . چرگن . آلوده ٔ به چرک . چرک آلود. چرکناک . شوخگن . شوخگین . رجوع به چرک و چرگن شود. || زخمی که پیوسته از آن...
-
آبله
لغتنامه دهخدا
آبله . [ ب ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) برآمدگی قسمتی از بشره بعلت سوختگی یا ضرب و زخم و گرد آمدن آب میان بشره و دمه یعنی جلد اصلی . تاوَل . مَجْل . مَجْله . نفط. جدر. بثره . دژک . خجوله . نفاطه : یا بکفش اندر بکفت و آبله شد کابلیج از بسی غمها ببسته عمر گل پا ...