کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِکْرٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بکر
دیکشنری فارسی به عربی
اصلي , نعناع
-
عرب بکر
لغتنامه دهخدا
عرب بکر. [ ع َ رَ ب َ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین (سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و خرما و لیموست . شغل اهالی زراعت و باغبانی است و راه م...
-
virgin materials, primary materials
مواد بکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد پایه در فرایندهای صنعتی که پیشتر از آنها استفاده نشده است
-
virgin forest
جنگل بکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که بهصورت طبیعی ایجاد و تکامل یافته و انسان هیچگونه دخالتی در آن نکرده باشد
-
rough grazing, unimproved grazing
چراگاه بکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چراگاه در وضعیت طبیعی و دستنخورده
-
wildland/ wild land
زمین بکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زمینی که از تأثیر فعالیتهای انسان بهدور مانده است
-
هفت بکر
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) (اِمر.) هفت سیاره ، هفت اجرام .
-
باغ بکر
لغتنامه دهخدا
باغ بکر. [ غ ِب َ ] (اِخ ) باغی به اصفهان و یکی از چهار باغ معروفی که در محاسن اصفهان ذکر آن آمده است : باغ بکر همچون دختر بکر آراسته به زر و زیور... کنارش همه نرگس و ارغوان ... (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 27).
-
پسر بکر
لغتنامه دهخدا
پسر بکر. [پ ِ س َ رِ ب َ ] (اِخ ) ابن حمران . بروایت اصح وی مسلم بن عقیل را در کوفه شهید کرده سرش را به پیش عبیداﷲبن زیاد حاکم کوفه برد و تنش را از بام قصر بزیر انداخت . (روضةالشهداء از حبیب السیر جزء 1 از ج 2 در حالات امام حسین علیه السلام ).
-
چالاب بکر
لغتنامه دهخدا
چالاب بکر. [ ب َ ] (اِخ ) نام مزرعه ای است از دهستان گواور بخش گیلان شهرستان شاه آباد که هوای آن سردسیر و ییلاقی است . بین مزرعه ٔ سیدا یازو گاوسور و در که واقع شده . هنگام تابستان در حدود 100 خانوار چادرنشین از ایل کلهر برای تعلیف احشام و زراعت دیم ...
-
خیال بکر
لغتنامه دهخدا
خیال بکر. [ خ َ / خیا ل ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خیال تازه . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). خیال بدیع. خیال نو. اندیشه و گمانی که دیگران نکرده اند.
-
virgin olive oil
روغنزیتون بکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روغنزیتونی که میزان اسید چرب آزاد یا اولئیکاسید آن بیش از 3/3 درصد و درجۀ ارزیابی حسی آن کمتر از 3/5 باشد
-
fine virgin olive oil
روغنزیتون بکر مرغوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روغنزیتون بکری که میزان اسید چرب آزاد یا اولئیکاسید آن کمتر از 1/5 درصد و درجۀ ارزیابی حسی آن 5/5 یا بالاتر باشد
-
semifine virgin olive oil, ordinary virgin olive oil
روغنزیتون بکر معمولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روغنزیتون بکری که میزان اسید چرب آزاد یا اولئیکاسید آن کمتر از 3/5 درصد و درجۀ ارزیابی حسی آن 3/3 یا بالاتر باشد
-
extra virgin olive oil
روغنزیتون بکر ممتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روغنزیتون بکری که میزان اسید چرب آزاد یا اولئیکاسید آن کمتر از یک درصد و درجۀ ارزیابی حسی آن 6/5 یا بالاتر باشد