کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب ُ ] (ص ) مؤلف فرهنگ جهانگیری گوید: احمق و نادان ، که آن را به تازی ابله گویند، و شعر ذیل را از مولوی شاهد آرد : من بلم خود را اگر زخمی زدم بر خود زدم ور به طراری ربودم رخت طراری چه شد.مرحوم دهخدا دریادداشتی راجع به این لغت چنین نوشته است : ...
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب ُل ل ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَلاّء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به بلاء شود. || ج ِ اَبل ّ. (ناظم الاطباء). رجوع به ابل شود.
-
بَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
بلکه
-
بَلِ
فرهنگ واژگان قرآن
بلکه (در عبارت "بَلِ ﭐدَّارَکَ "به دلیل رسیدن دو ساکن به هم حرف لام کسره گرفته است)
-
بُلْ
لهجه و گویش گنابادی
bol در گویش گنابادی یعنی کُس ، فرج ، مهبل ، رَحِم
-
بُلَّ
لهجه و گویش گنابادی
bolla در گویش گنابادی یعنی ابله
-
بَلْ
لهجه و گویش گنابادی
bal در گویش گنابادی یعنی جفت ، همسر ، یار ، دوست ، رفیق شفیق ، مثل ، مانند ، شبیه
-
بِلَ
لهجه و گویش گنابادی
bela در گویش گنابادی یعنی سگ ماده
-
بُل
لهجه و گویش بختیاری
bol پرش، جَهش.
-
بُل
لهجه و گویش تهرانی
آلت پسر بچه
-
بل
واژهنامه آزاد
(بِ bel )، (آذری) کمر.
-
بل
واژهنامه آزاد
بگذار
-
بل
واژهنامه آزاد
نادان و احمق
-
بل
واژهنامه آزاد
(گلستان و خراسان) برق زدن؛ چنانکه بَلبَلی گوش به کسی می گویند که گوشش دائم به دید می آید. بل زدن هم به معنی برق زدن است.
-
بَل بَل
فرهنگ گنجواژه
سرزبان. بَل و بَل کردن= سرزبان داری.