کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بغی
لغتنامه دهخدا
بغی . [ ب َغ ْی ْ ] (ع مص ) خرامیدن و شتافتن . (آنندراج ). خرامش و بناز رفتن اسب . (ناظم الاطباء). بناز خرامیدن اسب و سرعت نمودن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نافرمانی نمودن کسی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). گردنکشی...
-
بغی
لغتنامه دهخدا
بغی . [ ب ُ غ َن ْ ] (ع مص ) جستن چیزی را. (ناظم الاطباء). طلبیدن . (از اقرب الموارد). جستن کسی را و اعانت کردن وی را در طلب . (از منتهی الارب ). || بر طلب چیزی داشتن کسی را. || آماس کردن ریش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیاماسیدن جراحت و ریم دار...
-
بَقیَّ
لهجه و گویش گنابادی
baghiya در گویش گنابادی یعنی دیگران
-
بغی
واژهنامه آزاد
تجاوز از حدودالله ، بی عدالتی ، بی انصافی ، زیاده خواهی ، به حقّ خود قانع نبودن ، قانون شکنی ، بی حرمتی به احکام الله
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) تقی بن مخلد اندلسی . مصحف بقی بن مخلد است . رجوع به ابوعبدالرحمن بقی ... شود.
-
اقیاء
لغتنامه دهخدا
اقیاء. [ اِق ْ] (ع مص ) بقی آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت یحیی بن عبدالرحمن بن بقی اندلسی قرطبی شاعر. رجوع به یحیی ... شود.
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن بقی اندلسی قرطبی ، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن بقی ، از شاعران نامدارقرطبة و در موشحات نغز و بلند معروف بود. او بیشتر سرزمین اندلس را در طلب روزی گشت و به سال 540 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ). و ...
-
جدعة
لغتنامه دهخدا
جدعة. [ ج َ دَ ع َ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ بریدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . آنچه پس از بریدگی عضوی از آن باقی ماند. (المنجد). ما بقی من العضو بعد جدعه . (قطر المحیط). || موضع بریدگی عضو. (المنجد). و رجوع به جَدعَه شود.
-
قمراطی
لغتنامه دهخدا
قمراطی . [ ق ِ] (اِخ ) بقی بن عاص اندلسی قمراطی . از محدثان است . وی حدیث اخذ کرد و از او حدیث شنیدند و به سال 224 هَ. ق . در اندلس درگذشت . (اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) بقی بن مخلدبن یزید قرطبی اندلسی . یکی از اعلام و صاحب تفسیر و مسند. او از یحیی بن یحیی اللیثی و محمدبن عیسی الاعشی اخذ حدیث و علم کرد. سپس بمشرق شد و صحبت اکابر فقه و حدیث دریافت و درحجاز از مصعب زهری و ابرا...
-
نشاش
لغتنامه دهخدا
نشاش . [ ن َش ْ شا ] (اِخ ) وادیی است گیاه شورناک مر بنی نمیر را و در آن جای میان بنی عامر و اهل یمامة جنگی واقع شده است . (از منتهی الارب ). و گفته اند : و بالنشاش مقتله ستبقی علی النشاش ما بقی اللیالی فاذللنا الیمامة بعد عزکما ذلت لواطئها النعال .؟...
-
قی گرفته
لغتنامه دهخدا
قی گرفته . [ ق َ / ق ِ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) بقی آمده . بحالت قی افتاده . || پوشیده از قی . مستور از ورقه ای از چرک و ریم . (فرهنگ فارسی معین ) : با چشمهای قی گرفته اش به من نگاه کرد و لبخندی زد. (فرهنگ فارسی معین از چشمهایش علوی ص 176).
-
قردمانیة
لغتنامه دهخدا
قردمانیة. [ ق َ دُ نی ی َ ] (معرب ، اِ) سلاحی است که اکاسره میساختند و در خزائن خود ذخیره میکردند و آن را کردومانه میخواندند، و معنی آن به عربی «عمِل وَ بقی » است یعنی ساخته شده و برای روز نیاز میماند. گویند قردمانیه زره سطبر است و برخی آن را نوعی کل...
-
اعناص
لغتنامه دهخدا
اعناص .[ اِ ] (ع مص ) موی اندک و پراکنده ماندن بر سر کسی :اعنص الرجل اعناصاً؛ موی اندک ... (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موی اندک و پراکنده ماندن در سر. (آنندراج ). موی پراکنده بر سر کسی ماندن : اعنص الرجل ؛ بقی فی رأسه عَناص ، ای شعر متفرق . (از ا...