کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَعْلِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بَعْلِي
فرهنگ واژگان قرآن
شوهرم(کلمه بعل به معناي شوهر و يا به عبارتي ديگر همسر زن است و معناي اصلي اين کلمه کسي است که قائم به امري بوده و در آن امر بي نياز از غير باشد ، مثلا به درخت خرمايي که بي نياز از آبياري با آب نهر و چشمه است و به آب باران اکتفاء ميکند بعل ميگويند و ن...
-
واژههای مشابه
-
بعلی
لغتنامه دهخدا
بعلی . [ ب َ ](اِ خ ) (آقا یا خداوند من ). خدای مشهور کنعانیان . (قاموس کتاب مقدس ). شوهر زن . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
بعلی
لغتنامه دهخدا
بعلی . [ ب َ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به شهر بعلبک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به بعلبک .
-
بعلی
لغتنامه دهخدا
بعلی . [ ب َ لی ی ] (ع اِ) روییده شده در مزرعه ای که بواسطه ٔ باران مشروب شود. (ناظم الاطباء).
-
بعلی
لغتنامه دهخدا
بعلی . [ ب ُ ع َ ] (اِخ ) (ایل ...) یکی از طوایف بنی کعب خوزستان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
-
جستوجو در متن
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن رسلان حنبلی بعلی . او راست : وسیلةالمتلفظ الی کفایةالمتحفظ.
-
بکی
لغتنامه دهخدا
بکی . [ ب َک ْ کی ] (ص نسبی ) منسوب است به بعلبک چه منسوب به این شهر را بعلی و بکی هردو گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به بعلبک شود.
-
عبدالحی
لغتنامه دهخدا
عبدالحی . [ ع َ دُل ْ ح َی ْی ] (اِخ )بعلی بن ابی بکر البعلی معروف به طرزالریحان . عالم به ادب بود، او را دیوانی است . وی به سال 1034 م . به دمشق متولد و در 1099 م . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َل ْی ْ ] (اِخ ) موضعی است در جبال هذیل . و در شعر امیةبن ابی عائذ آمده است : لمن الخیام بعلی فالاحراص فالسودتَین فمجمع الابواص .(از معجم البلدان ).
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عدی بصری معروف به ابن عبدک . او راست : کتاب الاقتداء بعلی و عبداﷲ. و شرح الجامع الصغیر محمدبن حسن شیبانی . وفات به سال 347 هَ . ق .
-
تزکیم
لغتنامه دهخدا
تزکیم . [ ت َ ] (ع مص ) پنهان داشتن کار بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لغتی است در تزکین . (جوهری از اقرب الموارد). و بعدی بعلی یقال زکم علیه اذا لبس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تزکین شود.
-
بعلبکی
لغتنامه دهخدا
بعلبکی . [ ب َ ب َ ] (ص نسبی ) بعلی . بکی ، منسوب است به بعلبک که از شهرهای شام میباشد در دوازده فرسنگی دمشق . (سمعانی ) (اللباب ) (ریحانة الادب ). و رجوع به بعلی و بکی و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی و عیون الانباء شود. || نوعی پارچه ٔ کتانی سفید. (...
-
اغلنثاء
لغتنامه دهخدا
اغلنثاء. [ اِ ل ِ ] (ع مص ) بدشنام و ضرب فروگرفتن . و یعدی ̍ بعلی ̍. (منتهی الارب ). بدشنام و ضرب فروگرفتن . (ناظم الاطباء). فروگرفتن کسی را با دشنام و ضرب و غلبه : اغلنثی علیه اغلنثاءً؛ علاه بالشتم و الضرب و القهر کاغلنتی بالتاء. (از اقرب الموارد).