کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَعْلِهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بَعْلِهَا
فرهنگ واژگان قرآن
شوهرش(کلمه بعل به معناي شوهر و يا به عبارتي ديگر همسر زن است و معناي اصلي اين کلمه کسي است که قائم به امري بوده و در آن امر بي نياز از غير باشد ، مثلا به درخت خرمايي که بي نياز از آبياري با آب نهر و چشمه است و به آب باران اکتفاء ميکند بعل ميگويند و ن...
-
واژههای همآوا
-
بالها
لغتنامه دهخدا
بالها. (اِ) بطور مجاز از برای باد و شعاع آفتاب و اشاره به محافظت حضرت اقدس الهی میباشد، و گاهی اشاره به انتشار عساکر هجوم آور دشمن میباشد، توجه و حفظ با ملاطفت خدای تعالی که درباره ٔ قوم خود دارد به توجهی که عقاب نسبت به جوجه های خود دارد تشبیه شده ا...
-
بالها
لغتنامه دهخدا
بالها. [ ] (اِخ ) پسر بعور نام پادشاه دوم «جبل سعیر» است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
بالها
لغتنامه دهخدا
بالها. [ ] (اِخ ) پسر بزرگ بن یامین . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
جستوجو در متن
-
حدیث کسا
لغتنامه دهخدا
حدیث کسا. [ ح َ ث ِ ک ِ ] (اِخ ) در خبر است که روزی حسنین و فاطمه علیهم السلام گلیمی بر خود پوشیده داشتند و امیرالمؤمنین علی علیه السلام چون به خانه درآمد نیز به زیر آن گلیم رفت و رسول اکرم که به دیدار دختر و داماد و دو سبط خویش بدانجا رفت نیز به زی...
-
اجتلاء
لغتنامه دهخدا
اجتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بچیزی که بر تو عرضه کنند نگریستن . (تاج المصادر) (زوزنی ). نگریستن بسوی چیزی بتأمل . دیدن . || جلوه دادن بر کسی : اجتلی العروس علی بعلها؛ جلوه داد عروس را بر شوهر. (منتهی الارب ). || برداشتن : اجتلی العمامةَ عن رأسه ؛ برد...
-
يُصْلِحَا
فرهنگ واژگان قرآن
که آن دو اصلاح کنند (منظور از عبارت "وَإِنِ ﭐمْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلَا جُنَاْحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحاً " :زنى از ناسازگارى شوهرش، يا روىگردانىاش [از حقوق همسردارى] بيمناك است، بر آن دو [از نظ...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن مربن حارثةبن ناصرة الهذلی . وی بنام خالدبن معبد مشهور است ، ولی صواب خالد ابوسعید میباشد. او ادراک عهد نبی کرده است و ابراهیم منذر این مطلب را از معبدبن خالد از ابی شریحة بنا برقول ناقلی چنین آورده است که خالد گفت پدر...
-
اغزاء
لغتنامه دهخدا
اغزاء. [ اِ ] (ع مص ) کارزار کردن شوی زن : اغزت المراءة اغزاءً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اغزت المراءةُ؛ غزا بعلها. (از اقرب الموارد). || برانگیختن بر غزات و آماده کردن سامان جنگ کسی را و بجنگ فرستادن . یقال : «اغزیت فلاناً؛ اذا جهزته للغزو». (م...
-
نشوز
لغتنامه دهخدا
نشوز. [ ن ُ ] (ع مص ) ناسازگاری کردن زن با شوهر. (غیاث اللغات ). ناسازواری کردن زن با شوی و در خشم آوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناسازواری کردن شوهر با زن یا زن با شوهر. (دهار) (از زوزنی ). ناساختن زن با شوهر و یا شوهر با...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن طیب بن محمدبن علی عنبری مکنی به ابوالعباس (شیخ رئیس وزیر). منشاء و مولد او قصبه ٔ سبزوار بوده است ، و او را تصانیف بسیار است یکی از آن کتاب الفرح بعدالترح . و او وزارت ایلک خان کرد بماوراءالنهر سالهای بسیار، آن گاه ...
-
خوف
لغتنامه دهخدا
خوف . [ خ َ ] (ع اِ) قتل . عمل کشتن کسی را. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) : و لنبلونکم بشی ٔ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس ... و بشر الصابرین . (قرآن 155/2). || کارزار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : فاذا جا...
-
جدعون
لغتنامه دهخدا
جدعون . [ ج ِ ] (اِخ ) او پسر یواش ابی عزری و اسمش یربعل و قاضی هفتمین اسرائیلیان و مردی نیرومند و باهیبت و در حضور خداوند محترم و متواضع و رقیق القلب می بود، زیرا هنگامی که فرشته ٔ خداوند به او نمودار شده گفت : «به این قوت خود برو و اسرائیل را از دس...