کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَعْدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بَعْدِ
فرهنگ واژگان قرآن
بعد
-
واژههای مشابه
-
بعد
واژگان مترادف و متضاد
بعد
-
بعد
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوری ≠ قرب ۲. فاصله، مسافت ۳. اندازه، وسعت ۴. جنبه، جهت، نظر ۵. منظر، دیدگاه
-
بعد
فرهنگ واژههای سره
پس، آینده، فرامون، دیگر، سویگان
-
بعد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [عربی، مقابلِ قبل] ba'd پس؛ سپس.
-
بعد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی، مقابلِ قُرب، جمع: ابعاد] bo'd ۱. دوری.۲. (اسم) (ریاضی) هریک از عرض، طول، و عمق جسمی.۳. (موسیقی) فاصلۀ بین نُتها.
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق .) 1 - پس ، سپس . 2 - به غیر از، به جز. 3 - پس از. ؛ ~ از نود و بوقی (عا.) پس از مدت های طولانی .
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.)1 - دوری . 2 - جدایی . 3 - طول ، عرض وعمق یا ارتفاع جسم . 4 - رأی ، حزم .
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب َ ] (ع اِ، ق ) پس . ضد قبل . و آن در حالت اضافت معرب بود و در حالت افراد مبنی بر ضم و من بعد و افعل بعداً. منونین نیز روایت کرده اند و حکی الفراء من بعد، بالکسر بغیر التنوین و اجاز بالضم و التنوین ایضاً. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنن...
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) ج ِ باعِد مثل خادم و خدم ، یقال : ما انت منابِبَعَدِ و ما انتم منا بِبَعِدِ. ایضاً. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به باعد شود. || بُعْدْ. (اقرب الموارد). || دور. منزل بَعَد. (منتهی الارب ). بعید. (از اقرب الموارد) .
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب َ ع َ ] (ع ص ، اِ) بُعد.بعید. گویند: منزل بَعَد؛ یعنی بعید. (از اقرب الموارد). منزل دور. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).- تنح غیر بَعَد ؛ یعنی : نزدیک شو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).|| ج ِ باعد مانند خادم و خدم . (از اقرب الموارد). ی...
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) هلاک شدن . (از اقرب الموارد) (ترجمان علامه جرجانی ص 27) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به بُعد شود.
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب ُ ] (ع مص ) ضد قرب . (از اقرب الموارد). دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مردن . (از اقرب الموارد). بمردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بَعَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بَعَد شود.
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب ُ ](ع اِ مص ) ضد قرب . دوری . (از اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث ) (واژه های نو فرهنگستان ).- بعداً له ؛ یقال : بعداً له ؛ یعنی دور گرداند او را خدا و هلاکی باد او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). هلاکت و دوری ب...