کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَصِيرٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بَصِيرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
همیشه بينا
-
واژههای مشابه
-
بصیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: basir) (عربی) بینا ؛ (به مجاز) آگاه ؛ از نامهای خداوند ، از صفات خداوند ؛ دانا ، بیننده ، روشن بین.
-
بصیر
واژگان مترادف و متضاد
آگاه، بینا، خبره، خبیر، دانا، روشنبین، مدبر، مطلع ≠ نابینا، ناآگاه
-
بصیر
فرهنگ واژههای سره
بینشمند، بینا
-
بصیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: بُصَراء] basir ۱. بینا.۲. [مجاز] دانا؛ خبیر.۳. از نامهای خداوند.
-
بصیر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - بیننده . 2- دانا. 3 - روشن بین .
-
بصیر
لغتنامه دهخدا
بصیر. [ ب َ ] (اِخ ) تخلص قاضی بصیر برادر قاضی لاغر سیستانی است . بصیر خبیر است بلطایف و نکات سخن سنجی و خوش بیانی . این رباعی از اوست :خورشیدوش من که فدایش گردم پیوسته چو ذره در هوایش گردم پا از سر من دریغ میدارد و من دارم سر آنکه خاک پایش گردم .(صب...
-
بصیر
لغتنامه دهخدا
بصیر. [ ب َ ] (اِخ ) داودبن عمر انطاکی . رجوع به انطاکی و ریحانة الادب ج 1 شود.
-
بصیر
لغتنامه دهخدا
بصیر. [ ب َ ] (ع ص ) بینا و نابینا. از لغات اضداد است . ج ، بُصَراء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بینا. (غیاث ) (ترجمان جرجانی ص 26) (مهذب الاسماء). بینا و صاحب بصر. (فرهنگ نظام ). بینا ودانا. (مؤید الفضلاء). دیده ور. بیننده : رادی آمیخ...
-
بصیر
دیکشنری فارسی به عربی
حدسي , حکيم , عظيم
-
علی بصیر
لغتنامه دهخدا
علی بصیر. [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) حموی حنفی . وی فقیه و نحوی بود و در نظم سخن دست داشت . در حماة متولد شد و عهده دار فتوی در طرابلس شام بود. و بسال 1090 هَ . ق . درگذشت . نام او را مؤلف هدیةالعارفین بصورت «علی بن عبداﷲ بصیر حاکمی حموی » آورده است . ا...
-
علی بصیر
لغتنامه دهخدا
علی بصیر. [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عمربن احمدبن عمربن ناجی میهی شافعی بصیر. رجوع به علی میهی شود.
-
جستوجو در متن
-
بصرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: بصراء، جمعِ بَصیر] [قدیمی] bosarā = بصیر