کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَرْقِهِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عوهق
لغتنامه دهخدا
عوهق . [ ع َ هََ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر ابن هرمة، و در آن برقه ای است . (از معجم البلدان ).
-
طلمویة
لغتنامه دهخدا
طلمویة. [ طُ ل َ ی َ ] (اِخ ) شهرکی است بین برقه و اسکندریه . (معجم البلدان ).
-
ذوعلقی
لغتنامه دهخدا
ذوعلقی . [ع َ قا ] (اِخ ) برقة ذی علقی ؛ موضعی است بدیار عرب .
-
ذواودات
لغتنامه دهخدا
ذواودات . [ اَ ] (اِخ ) برقه ٔ ذی اودات ، جایگاهی است بدیار عرب .
-
ضاحک
لغتنامه دهخدا
ضاحک . [ ح ِ ] (اِخ ) (برقه ٔ...) جائیست به دیار بنی تمیم . (منتهی الارب ).
-
بیست
لغتنامه دهخدا
بیست . [ ب َ ] (اِخ ) شهری از نواحی برقه . (از مراصدالاطلاع ) (از معجم البلدان ).
-
بلبد
لغتنامه دهخدا
بلبد. [ ب َ ب َ ] (اِخ ) شهری است بین برقة و طرابلس . (از معجم البلدان ).
-
اسقب
لغتنامه دهخدا
اسقب . [ اُ ق ُ ] (اِخ ) شهری از عمل برقة و بدان منسوبست ابوالحسن یحیی بن عبداﷲبن علی اللخمی الراشدی الاسقبی . (معجم البلدان ). قصبه ای است در برقة یعنی بنغازی . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
طلمیثه
لغتنامه دهخدا
طلمیثه . [ طُ م َ ث َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک برقه در افریقا. (از فهرست نخبةالدهر دمشقی ).
-
تامکنت
لغتنامه دهخدا
تامکنت . [ م َ ک َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک برقه بمغرب و این کلمه بربری است . (معجم البلدان ج 2 ص 354).
-
حصان
لغتنامه دهخدا
حصان . [ح َ / ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
-
رمادة
لغتنامه دهخدا
رمادة. [ رَ دَ ] (اِخ ) شهری است زیبا بین برقه و اسکندریه در نزدیکی دریا دارای باره و مسجد جامع و باغها. (از معجم البلدان ).
-
لکی
لغتنامه دهخدا
لکی . [ ل ُک ْ کی ] (ص نسبی ) منسوب است به لک از بلاد برقة بین اسکندریه و طرابلس غرب . (سمعانی ).
-
برقی
لغتنامه دهخدا
برقی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به برق رود و آنرا برقه نیز نامند و آن دهی است به قم . (الانساب سمعانی ).
-
برقی
لغتنامه دهخدا
برقی . [ ب َ قی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به برقة که از اعمال مغرب میباشد. (از انساب سمعانی ).