کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَرِيَّةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جنگلی
دیکشنری فارسی به عربی
برية
-
خود رو
دیکشنری فارسی به عربی
برية
-
شیفته و دیوانه
دیکشنری فارسی به عربی
برية
-
بری
لغتنامه دهخدا
بری . [ ب ِرْ ری ] (ص نسبی ) منسوب به بِرّ، و تأنیث آن برّیة است . (یادداشت دهخدا). رجوع به بر و بریة شود.
-
بریهیم
لغتنامه دهخدا
بریهیم . [ ب ُ رَ ] (ع اِ مصغر) مصغر ابراهیم . (منتهی الارب ). بُرَیْه . و رجوع به بُرَیْه شود.
-
وحشی
دیکشنری فارسی به عربی
بربري , برية , شرس , قوطي , مجموع اجمالي , وحشي
-
عبر
لغتنامه دهخدا
عبر. [ ع ِ ] (اِخ ) آنچه ازغربی فرات تا بریه ٔ عرب است . (منتهی الارب ). ما اُخذعلی غربی الفرات الی بریة العرب . (اقرب الموارد).
-
ریفیة
لغتنامه دهخدا
ریفیة. [ فی ی َ ] (ع اِ) زمین هموار مزروع . ضد بریه . (ناظم الاطباء). زمین کشت شده . خلاف بریه . (یادداشت مؤلف ).
-
بریات
لغتنامه دهخدا
بریات . [ ب َ ری یا ] (ع اِ) ج ِ بَریّة. (منتهی الارب ). رجوع به بریة شود. || ج ِ بَرِئة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به برئة شود.
-
طلافیون
لغتنامه دهخدا
طلافیون . [ طِ ] (معرب ، اِ) (ازیونانی تله فی ین ) خرفه ٔ دشتی . بقلةالحمقاء بریة .
-
آفریدگان
لغتنامه دهخدا
آفریدگان . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ آفریده . خلق . خلیقه . مخلوق . مخلوقات . وَری . بریه . (صراح ). انام . کائنات .
-
جلیجل
لغتنامه دهخدا
جلیجل . [ ج ُ ل َ ج ِ ] (اِخ ) منزلی است در راه بریه از دمشق وتا دمشق دو مرحله فاصله دارد. (از معجم البلدان ).
-
قطیفة
لغتنامه دهخدا
قطیفة. [ ق َ ف َ ] (اِخ ) دهی است نزدیک پشته ٔ عقاب به طرف بریه از ناحیه ٔ حمص . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
ایلیقبرا
لغتنامه دهخدا
ایلیقبرا. [ ] (معرب ، اِ) خرفه ٔ دشتی . بقلة حمقاء بریة. طیلافیون و آن نوعی از حی العالم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
براری
لغتنامه دهخدا
براری . [ ب َ ری ی ] (ع اِ) ج ِ بریة. صحراها و زمین های بی کشت . (از اقرب الموارد) (آنندراج ).