کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَروارۀ جرعه افشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برواره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رِ) ( اِ.) بالاخانه .
-
برواره
لغتنامه دهخدا
برواره . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (اِ) بالاخانه و حجره ٔ بالای حجره . (برهان ). بالاخانه که بالای حجره باشد. (آنندراج ). بربار. برباره . تاقچه ٔ بلند. حجره . حجره ٔ بر بام . (محمودبن عمر). خانه ٔ بالا. (از دهار). رف . علی . علیة. غرفة. (از منتهی الارب ) (ا...
-
altarpiece
آرایۀ بَرواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر شیء تزیینی مربوط به برواره
-
altar vase
جام بَرواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] جامی که بر روی برواره گذاشته شود
-
altar-pace
زینۀ بَرواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پلکان یا سکویی که بَرواره بر روی آن قرار میگیرد
-
altar
بَرواره 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] 1. سکویی سنگی یا خشتی یا هر سازۀ مشابه مسطح، معمولاً به بلندی یک تا یکونیم متر، که بر روی آن برای ایزدان پیشکش مینهادند 2. در مسیحیت کاتولیکی، میزی که بر روی آن مراسم عشای ربانی را به جا میآورند
-
بَرواره 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← فک بالا
-
maxillary
بَروارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مربوط به فک بالا/ بَرواره
-
maxillectomy
بَروارهبَرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] عمل جراحی برداشتن بَرواره
-
open altar
بَروارۀ بیرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی برواره مربوط به عصر مفرغ که علیرغم کارکرد آیینی، مستقل از مجموعهمعبدها (temple complexes) و در خارج آنها جای داشته است
-
enclosed altar
بَروارۀ درونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی برواره مربوط به عصر مفرغ و عصر آهن که در حیاط یا جلوخان (forecourt) مجموعهمعبدها (temple complexes) جای داشته است
-
altar-stone
بَروارهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تختهسنگی که از بخشی از آن بهعنوان برواره استفاده میشده است
-
altar base
بَروارهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پایهای که برواره بر روی آن قرار گیرد
-
altar tomb
بَروارهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری سکومانند شبیه به برواره
-
presentation altar
بَروارۀ نذورات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی بروارۀ کرسیمانند که هدایا را بر روی آن قرار میدادند