کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بيرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابجو انگلیسی
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة
-
ابجو نوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة
-
ابجو
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة , حمال , خيشوم , قفزة
-
تلخ
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة مرة , فتاک
-
جگرسوز
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة مرة , جارح
-
طعنه امیز
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة مرة , ساخر , کبح
-
تیز
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة مرة , حاد , حار , حارق , سريع , کبح , متحمس , محزن , مدبب
-
کرزین
لغتنامه دهخدا
کرزین . [ ک َ ] (اِخ ) قلعه ای است . (منتهی الارب ). قلعه ای است از نواحی حلب بین نهر جوز و بیرة. (از معجم البلدان ).
-
شبیلش
لغتنامه دهخدا
شبیلش . [ ش ُ ل ِ ] (اِخ ) دژی در اندلس از اعمال بیره نزدیک برجة. (از معجم البلدان ).
-
بیری
لغتنامه دهخدا
بیری . [ ری ی ] (ص نسبی ) منسوبست به بیرة، شهری از بلاد مغرب . (از انساب سمعانی ).
-
بیرس نمرود
لغتنامه دهخدا
بیرس نمرود. [ س ُ ] (اِخ ) معبد هفت طبقه ای بوده است در خارج بابل معروف به برج و «راولین سن » محل آنرا کشف کرده و نیز رسام در اینجا کاوشها بعمل آورده و معلوم کرده که این مکان موسوم به «برسیپ » (پا) و از محله های خارج بابل در ماوراء رود فرات بوده است ...
-
عقرة
لغتنامه دهخدا
عقرة. [ ع َ رَ ] (اِخ ) قضایی است در کشور عراق (لواء موصل ) دارای 32292 تن سکنه . شامل سه ناحیه : سورجیة، عشائرالسبعة، بیرة کبرة. و مرکز آن نیز«عقرة» است با 9300 تن سکنه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جعة
لغتنامه دهخدا
جعة. [ ج َ ع َ ] (ع اِ) بکنی جو. نبیذ جو. (منتهی الارب ). بوزه و آب جو. (ناظم الاطباء). آب جو و آن شراب مسکری است که از جو سازند. نبیذالشعیر. فقاع . مزر. بیره .
-
بریه
لغتنامه دهخدا
بریه . [ ] (اِخ ) بیره . دهی است جزء بخش خرقان شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 112 تن . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و سیب زمینی است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 1).
-
تند
دیکشنری فارسی به عربی
بسرعة , بيرة مرة , حاد , حار , حارق , حامض , زيبقي , سريع , صوم , طفح , عاصف , عنيف , فتاک , فطيرة , فظ , قابل للاشتعال , قاسي , کبح , کثير التوابل , متحمس , متهور , مرکز , مستعجل , مطلق , مفاجي , مفتاح