کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بویی
واژهنامه آزاد
بازو
-
جستوجو در متن
-
saluki
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالوکی، سگ شکاری بویی، تازی بویی
-
salukis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
salukis، سگ شکاری بویی، تازی بویی
-
Bouyei
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بویی
-
feta cheese
پنیر سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر نرم و خردشونده با بویی مطبوع
-
sleuthhound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، تازی بویی، کاراگاه زبردست
-
greyhounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار، تازی، تازی بویی، سگ بازی
-
عطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عِطر] 'a(e)tr بوی خوش؛ مادۀ خوشبویی که از گل یا چیز دیگر میگیرند.
-
greyhound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، تازی، تازی بویی، سگ بازی
-
ozone
اُزون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یکی از شکلهای اکسیژن به رنگ آبی با بویی تند به فرمول O3
-
oil of camphor, camphor essential oil
روغن کافور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] روغنی به رنگ قهوهای مایل به زرد، با بویی تند که از درخت کافور به دست میآید
-
نا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) = ناه :بویِ نم ، بویی که از اجناس نم گرفته به مشام می رسد.
-
انفقون
لغتنامه دهخدا
انفقون . [ اَ ف َ ] (اِ) یک نوع گل سرخ بی بویی . (ناظم الاطباء).
-
فلوئور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fluor] (شیمی) felu'ur, felo'or گازی سمّی، زردرنگ، با بویی تند که از نمک آن برای تهیۀ خمیردندان استفاده میشود.