کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوکشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بوکشیدن
معنی
(کِ دَ) (مص م .) 1 - بوی چیزی را استشمام کردن . 2 - پی به مطلبی بردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
snuff
-
جستوجوی دقیق
-
بوکشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص م .) 1 - بوی چیزی را استشمام کردن . 2 - پی به مطلبی بردن .
-
بوکشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
رائحة
-
واژههای همآوا
-
بو کشیدن
لغتنامه دهخدا
بو کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بوی چیزی را از دور استشمام کردن . || دریافتن نشان چیزی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بو کَشیدَن
لهجه و گویش بختیاری
bu kašidan بو کشیدن.
-
جستوجو در متن
-
رائحة
دیکشنری عربی به فارسی
ماده ء عطري , بوي خوش عطر , بو , رايحه , عطر , عطر و بوي , طعم , شهرت , ردشکار , سراغ , سررشته , پي , خوشبويي , ادراک , بوکشيدن , بويايي , شامه , استشمام , بوکشي , بوييدن , بوکردن , بودادن , رايحه داشتن , حاکي بودن از