کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوم و بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوم و بر
فرهنگ گنجواژه
سرزمین.
-
بوم و بر
واژهنامه آزاد
میهن، وطن
-
واژههای مشابه
-
بوم بوم
لهجه و گویش تهرانی
صدای ترکیدن
-
بوم غلتان،بوم غلتون
لهجه و گویش تهرانی
استوانه سنگی برای فشرده کردن کاهگل بام،آدم چاق
-
بوم کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بومکند› [قدیمی] bumkan آغلی که در زمین یا کوه درست کنند برای جا دادن گوسفندان.
-
ecosystem, ecological system
بومسازگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اجتماع زیستی یک منطقه که با محیط پیرامون خود برهمکنش دارد
-
بومشناخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← بومشناسی
-
غله بوم
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) ملک یا مزرعه ای که غله فراوان داشته باشد.
-
شن بوم
لغتنامه دهخدا
شن بوم . [ شِم ْ ] (اِ مرکب ) شنزار. ریگزار: زمینی شن بوم . (یادداشت مؤلف ).
-
سنگ بوم
لغتنامه دهخدا
سنگ بوم . [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگلاخ . (آنندراج ).
-
فراخ بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] farāxbum زمین یا دشت پهناور.
-
غله بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qallebum ملک یا مزرعهای که بیشتر حاصل آن غله باشد.
-
پاک بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] pākbum پاکیزهبوم؛ سرزمین پاک؛ خاک پاک؛ زمین مقدس.
-
پاکیزه بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] pākizebum ۱. پاکبوم؛ سرزمین پاک.۲. (صفت) پاکتن.۳. (صفت) پاکنهاد.