کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوم بومک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوم بومک
واژهنامه آزاد
باسن.
-
واژههای مشابه
-
بوم بوم
لهجه و گویش تهرانی
صدای ترکیدن
-
بوم غلتان،بوم غلتون
لهجه و گویش تهرانی
استوانه سنگی برای فشرده کردن کاهگل بام،آدم چاق
-
wilderness, wilderness area
وحشبوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عرصهای از طبیعت که انسان در آن دخل و تصرف نکرده باشد و تنها نقش بازدیدکننده را داشته باشد
-
غله بوم
لغتنامه دهخدا
غله بوم . [ غ َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) غله خیز. ملک یا مزرعه ای که غله ٔ فراوان داشته باشد و چیز دیگر درآنجا کم باشد. مقابل میوه بوم : و کلار دیهی بزرگ و ناحیتی با آن میرود، و جمله غله بوم است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 123). یزدخواست و دیه کورو.....
-
فراخ بوم
لغتنامه دهخدا
فراخ بوم . [ ف َ ] (ص مرکب ) زمین و دشت پهناور : موضعی خوش و فراخ بوم و بسیارنعمت ازبهر ایشان اختیار کرده ام . (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 250).
-
بوم کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بومکند› [قدیمی] bumkan آغلی که در زمین یا کوه درست کنند برای جا دادن گوسفندان.
-
ecoclimate
بوماقلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اقلیمی که در زیستگاهی مشخص عاملی بومشناختی به شمار میآید
-
eco-organ
بوماندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از جنبههای مشخص ریختشناسی گیاهان که سازگاری با محیط خارجی را منعکس میکند
-
ecodevelopment
بومتوسعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] رویکردی به توسعۀ پایدار که با محیطزیست سازگار است و تعادل اجتماعی و بومشناختی و کارایی اقتصادی و احترام به هویت فرهنگی و توسعۀ منطقهای هماهنگ را در نظر دارد
-
ecofact
بومساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هرگونه بقایای جانوری یا گیاهی یافتشده از یک محوطۀ باستانی که هیچگونه تغییر ناشی از فنّاوری در آن وجود نداشته باشد، اما بر نوعی ارتباط فرهنگی دلالت کند
-
ecosystem, ecological system
بومسازگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اجتماع زیستی یک منطقه که با محیط پیرامون خود برهمکنش دارد
-
ecosphere
بومسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رونویسی و ترجمه و تظاهر رُخنمودی ژن
-
بومشناخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← بومشناسی