کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوغچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوغچه
لغتنامه دهخدا
بوغچه . [ چ َ / چ ِ ] (ترکی ، اِ) بوغجه . بغچه . بقچه . رجوع به بغچه شود. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بوغچه و بغچه شود.
-
واژههای همآوا
-
بوقچه
لغتنامه دهخدا
بوقچه . [ چ َ / چ ِ ] (ترکی ، اِ) بقچه . بغچه . بوغچه . (فرهنگ فارسی معین ). بوغچه . (ناظم الاطباء). رجوع به کلمات فوق شود.
-
جستوجو در متن
-
بوقچه
لغتنامه دهخدا
بوقچه . [ چ َ / چ ِ ] (ترکی ، اِ) بقچه . بغچه . بوغچه . (فرهنگ فارسی معین ). بوغچه . (ناظم الاطباء). رجوع به کلمات فوق شود.
-
بوغجه
لغتنامه دهخدا
بوغجه . [ ج َ / ج ِ ] (ترکی ، اِ) بوغچه . بغچه . بقچه . (فرهنگ فارسی معین ). بوغچه . بغچه و لفافه و بسته .(ناظم الاطباء). رجوع به بقچه و بغچه و بوغچه شود.
-
بغچه
لغتنامه دهخدا
بغچه . [ ب ُ چ َ / چ ِ ] (ترکی ، اِ) بوغچه . (فرهنگ نظام ). بقچه .جامه بند که معروف است این لفظ ترکی است . (غیاث ) (ازآنندراج ). بسته ای از جامه و جز آن که بستا نیز گویند. (ناظم الاطباء). پارچه ای بشکل مربع یا مستطیل که لباسها در آن نهاده بندند و مجم...