کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بوستر
معنی
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) وسیله ای که فرکانس های رادیویی را تقویت می کند و معمولاً برای دریافت بهتر تصاویر تلویزیونی به کار می رود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوستر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) وسیله ای که فرکانس های رادیویی را تقویت می کند و معمولاً برای دریافت بهتر تصاویر تلویزیونی به کار می رود.
-
جستوجو در متن
-
pouters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوستر، دارای لب و لوچه اویخته
-
boaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوستر، ادم لاف زن، لافزن، خود فروش، خود ستا