کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوزنجرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوزنجرد
لغتنامه دهخدا
بوزنجرد. [ زَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء همدان در یک منزلی و آن طرف ساوه است و از آنجا است : ابویعقوب یوسف بن ایوب بن یوسف بن حسن بن وهرة همدانی بوزنجردی . (از لباب الانساب ) (از معجم البلدان ).
-
بوزنجرد
لغتنامه دهخدا
بوزنجرد.[ زَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء مرو در طرف دشت . از آنجا است : ابواسحاق ابراهیم بن هلال بن عمروبن سیاوش هاشمی بوزنجردی . (لباب الانساب ) (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
بوزنجردی
لغتنامه دهخدا
بوزنجردی . [ زَ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به بوزنجرد که قریه ای است از قرای مرو در طرف دشت . (از لباب الانساب ) (از الانساب سمعانی ).
-
بوزنجردی
لغتنامه دهخدا
بوزنجردی . [ زَ ج ِ ] (ص نسبی )منسوب است به بوزنجرد از قرای همدان ، در یک منزلی و آن طرف ساوه . (از لباب الانساب ) (از انساب سمعانی ).
-
بوزینجرد
لغتنامه دهخدا
بوزینجرد. [ ج َ ] (اِخ ) رجوع به بوزنجرد و تاریخ غازان ص 20، 141، 251 شود.
-
جرد
لغتنامه دهخدا
جرد. [ ج ِ ] (اِ) سخترویی و خیرگی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || (پسوند) معرب یا صورتی دیگر از گرد که مزید مؤخر امکنه قرارمیگیرد و به معنی قلعه و حصار و شهر است . چنانکه در، اشناذجرد، برسانجرد، بروجرد، برونجرد، بلاشجرد، بوزجرد، بوزنجرد، جنوجرد، ...
-
گ
لغتنامه دهخدا
گ . (حرف ) گاف یا کاف غیرصریحه که عرب آن را قاف معقوده گوید و در یمن آن را تلفظ کنند چون فارسی زبانان . حرف بیست و ششم از الفبای فارسی است . این حرف در الفبای عربی نیست و در حساب جمل آن را = ک (بیست ) گیرند. و آواز آن میان جیم و کاف است . عبدالرشید ت...
-
ج
لغتنامه دهخدا
ج . (حرف ) حرف ششم است از حروف الفبای فارسی و حرف پنجم از حروف هجای عرب و حرف سوم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه است . و نزد لغویان و اهل صرف و نحو نشانه است جمع را و در تجوید علامت خاصه ٔ وقف جائز است و از حروف مصمته و شجریه و محقوره و...