کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوریایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوریایی
لغتنامه دهخدا
بوریایی . (ص نسبی ) بوریاباف . بوریافروش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
rushy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، جزئي، بوریایی
-
فدره
فرهنگ فارسی معین
(فَ رِ یا رَ) (اِ.) بوریایی که از برگ خرما و غیره بافند و بر بالای چوب ها و پروارهای سقف اتاق ها اندازند و گل و خاک بر بالای آن ریزند.
-
زیغ
لغتنامه دهخدا
زیغ. (اِ) نوعی از فرش و بساط باشد . (برهان ) (ناظم الاطباء). || حصیر و بوریایی را نیز گویند که از دوخ بافند و دوخ علفی است که بدان انگور و خربزه آونگ کنند.(برهان ). حصیر و بوریا. (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). نوعی حصیر که از لخ بافند. (فرهنگ رشیدی ). ب...
-
مصلا
لغتنامه دهخدا
مصلا. [ م ُ ص َل ْ لا ] (ع اِ) مصلی . نمازگاه و جای نماز. (ناظم الاطباء). جای نماز. (غیاث ) مطلق جای نماز. (آنندراج ). مسجد. (ناظم الاطباء) : چون که اسلام مَنَت یاد آیداز مصلام به زنار کشی . عطار. || حصیر و بوریایی که بر آن نماز میخوانند.(ناظم الاطبا...