کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بودار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بودار
/budār/
معنی
چیزی که دارای بو باشد؛ دارندۀ بو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بویناک ≠ بیبو
۲. سخن دوپهلو، سخن کنایهآمیز، مطلبکنایهدار
۳. خطرزا، خطرآفرین
۴. معنادار
دیکشنری
reeky, scented
-
جستوجوی دقیق
-
بودار
واژگان مترادف و متضاد
۱. بویناک ≠ بیبو ۲. سخن دوپهلو، سخن کنایهآمیز، مطلبکنایهدار ۳. خطرزا، خطرآفرین ۴. معنادار
-
بودار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بویدار› budār چیزی که دارای بو باشد؛ دارندۀ بو.
-
بودار
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) سخنی که در آن کنایه و منظوری غیر از ظاهر سخن ، نهفته باشد.
-
بودار
لغتنامه دهخدا
بودار. (نف مرکب ) بوی دار. دارنده ٔ بو. آنچه دارای رایحه باشد. چیزی که دارای بو و رایحه باشد. || سخن کنایه آمیز که دارای معنی غیر معنی ظاهر باشد. (فرهنگ فارسی معین ). || سرخ کرده . طعامی که آنرا سرخ کرده یا پیاز وامثال آن در آن کرده باشند. (یادداشت ب...
-
بودار
دیکشنری فارسی به عربی
عطري , کريه الرائحة
-
واژههای مشابه
-
خوش بودار
لغتنامه دهخدا
خوش بودار. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (نف مرکب ) معطر. عطرسا. (ناظم الاطباء). دارای بوی خوب .
-
جستوجو در متن
-
کريه الرائحة
دیکشنری عربی به فارسی
بودار , بدبو , متعفن
-
odorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوی خوش، بودار، متعفن
-
redolent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخورده، حاکی، بودار، معطر
-
آنغوزه
لهجه و گویش تهرانی
نوعی صمغ گیاهی و دارویی بودار
-
aromatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معطر، خوشبو، بودار، گیاه خوشبو
-
smelly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، بد بو، متعفن، بودار
-
smelliest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
smelliest، بد بو، متعفن، بودار