کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوحا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوحا
لغتنامه دهخدا
بوحا. (اِ) بلغت یونانی ، گیاه ماه پروین را گویند و بیخ آنرا بعربی ، جدوار خوانند و گویند با بیش در یک جا روید. (برهان ) (ناظم الاطباء). گیاه ماه پروین را گویندکه بیخ آنرا بعربی جدوار خوانند و فارسی آن ژدوار است . (آنندراج ) (انجمن آرا). ماه پروین . (...
-
جستوجو در متن
-
بوح
لغتنامه دهخدا
بوح . [ ب َ ] (ع مص ) ظاهر شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). || باح بسره ، بوحاً و بؤوحاً و بؤوحةً؛ ظاهر کرد راز را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).