کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوجاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بوجاری
/bujāri/
معنی
پاک کردن غلات از سنگریزه و خاروخاشاک بهوسیلۀ غربال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاک کردن (غلات)، غربال کردن (غلات و حبوبات)
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوجاری
واژگان مترادف و متضاد
پاک کردن (غلات)، غربال کردن (غلات و حبوبات)
-
بوجاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (کشاورزی) bujāri پاک کردن غلات از سنگریزه و خاروخاشاک بهوسیلۀ غربال.
-
winnowing
بوجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پاک کردن و درجهبندی دانه با استفاده از دستگاه بوجار
-
بوجاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) الک کردن غلات و حبوبات .
-
بوجاری
لغتنامه دهخدا
بوجاری . (حامص ) پاک کردن غلات و حبوب از خاک و خاشاک بوسیله ٔ غربال . (فرهنگ فارسی معین ).- بوجاری کردن ؛ گرفتن فضول گندم و جو و برنج با غربال . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
بوجار، بوجاری
لهجه و گویش تهرانی
پاک کردن غلات وبنشن
-
جستوجو در متن
-
بارپازی
واژهنامه آزاد
بوجاری
-
granary
انبار غله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] انباری برای ذخیرۀ غلات بوجاریشده
-
بووجارى کِردن
لهجه و گویش بختیاری
bowjâri kerdan بوجارى کردن، پاک کردن غلات از خاک وخاشاک.
-
winnow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
winnow، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن، افشاندن، بجنبش دراوردن
-
winnowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
winnowing، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن، افشاندن، بجنبش دراوردن
-
winnows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
winnows، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن، افشاندن، بجنبش دراوردن
-
winnowed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
winnowed، غربال کردن، پاک کردن، بوجاری کردن، باد افشان کردن، باد دادن، افشاندن، بجنبش دراوردن