کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بوادر
/bavāder/
معنی
۱. [جمعِ بادِر] = بادِر
۲. [جمعِ بادِرَة] = بادره
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bavāder ۱. [جمعِ بادِر] = بادِر۲. [جمعِ بادِرَة] = بادره
-
بوادر
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ) [ ع . ] (ص .) ج . باردة . 1 - تندی و تیزی چشم . 2 - تیزی شمشیر. 3 - شتابزدگی .
-
بوادر
لغتنامه دهخدا
بوادر. [ ب َ دِ ] (ع اِ) ج ِ بادرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
بادر
لغتنامه دهخدا
بادر. [ دِ ] (ع ص ، اِ) ماه تمام . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || غلام تمام در جوانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتابنده . (غیاث ).مسرع و سبقت گیرنده . (قطر المحیط). ج ، بوادر. (قطر المحیط). || میوه ٔ رسی...
-
بادرة
لغتنامه دهخدا
بادرة. [ دِ رَ ] (ع ص ، اِ) بادره . تأنیث بادر. (قطر المحیط). تیزی خشم و شتابزدگی و خطا در قول یا فعل که از خشم پدید آید، یقال اخشی علیک بادرته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).تندی یا خطا و لغزشهائی که از انسان هنگام تندی و خشم صادر میشود، یقال : ان...