کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهینخُلقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خوش خلقی
لغتنامه دهخدا
خوش خلقی . [ خوَش ْ / خُش ْ خ ُ ] (حامص مرکب ) تواضع. ملاطفت . (ناظم الاطباء).
-
بد خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
شکوي
-
کج خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
عداء
-
بهیندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: behin doxt) (بهین + دخت = دختر) ، بهترین و برگزیدهترین دختر .
-
بهینمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: behin mehr) (صاحب) بهترین مهربانی و عشق .
-
elite seed
بذر بهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بذر مادر با خلوص بسیار زیاد
-
good laboratory practice, GLP
بهینآزمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم داروی، علوم و فنّاوری غذا] دستورالعملهای ناظر بر انجام بهینۀ آزمایش
-
good storage practice, GSP
بهینانباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم داروی، علوم و فنّاوری غذا] دستورالعملهای مربوط به نگهداری و حملونقل و توزیع مناسب داروها و مواد غذایی
-
good distribution practice, GDP
بهینپخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم داروی، علوم و فنّاوری غذا] دستورالعملهای ناظر بر توزیع بهینۀ دارو و مواد غذایی از محل تولید به محل مصرف
-
euthymic
بهینخُلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دارای بهینخُلقی
-
good manufacturing practice, GMP, good manufacturing practice principles
بهینساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم داروی، علوم و فنّاوری غذا] دستورالعملهای ناظر بر ساخت دارو و مواد غذایی در شرایط بهینه
-
optimal strategy
راهبرد بهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] در نظریۀ تصمیم، برنامهای کامل که مسیر عملهایی را که باید در هر نقطه صورت گیرد مشخص میکند تا بازدهی پولی یا مطلوبیت موردانتظار در بهترین وضعیت ممکن حاصل شود
-
optimal design
طرح بهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوعی طرح آزمایش که در آن مقادیر برگزیده برای متغیرهای تبیینی، به ویژگیهای مطلوب منجر میشوند
-
بهین یار
واژهنامه آزاد
بهترین کمک کننده و یاری دهنده
-
کج خلقی کردن
لغتنامه دهخدا
کج خلقی کردن . [ ک َ خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) زشتخویی کردن . تغیر کردن . تشدد کردن .