کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهیاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بهیاری
/behyāri/
معنی
شغل و درجۀ بهیار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهیاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) behyāri شغل و درجۀ بهیار.
-
بهیاری
لغتنامه دهخدا
بهیاری . [ ب ِه ْ ] (حامص مرکب ) عنوان و درجه ٔ بهیار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
بهیار
لغتنامه دهخدا
بهیار. [ ب ِه ْ ] (ص مرکب ) دوشیزه یا زنی که دوره ٔ آموزشگاه پرستاری را بپایان رسانیده و با رتبه ٔ بهیاری در بیمارستانها بسمت پرستار مشغول کار است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
رتبه
لغتنامه دهخدا
رتبه . [ رُ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ)رتبت . رتبة. پایه . (منتهی الارب ). پایه . مرتبه . (صراح اللغة). قدر و منزلت و جاه . (از شعوری ج 2 ورق 26). درجه و طبقه و مرتبه و پایه و جاه و شأن و منزلت و منصب و مقام . (ناظم الاطباء). پایگاه . رتبت : این فصل از ...