کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهکلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهکلة
لغتنامه دهخدا
بهکلة. [ ب َ ک َل َ ] (ع ص ) زن نازک اندام نیکوزندگانی . بهکن . (از ذیل اقرب الموارد). مؤنث بهکل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به ماده ٔ قبل و بهکن شود.
-
جستوجو در متن
-
بهکن
لغتنامه دهخدا
بهکن . [ ب َ ک َ ] (ع ص ) جوان پرگوشت نازک اندام . بهکنة مؤنث . ج ، بهاکن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غض و غضة. و بعضی بهکل و بهکلة گویند. (از اقرب الموارد). || شباب ٌ بهکن ؛ جوانی تر و تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)...