کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهنژادی جمعی ـ شجرهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
breeding value
ارزش بهنژادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ارزش فردی که با میانگین ارزش ژننمودی نُتاج خود ارزیابی میشود
-
mutation breeding
بهنژادی جهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی در بهنژادی گیاهان که در آن با جهشهای حاصل از اعمال روشهای فیزیکی یا شیمیایی، ویژگیهای گیاهان را تغییر میدهند
-
plant breeding
بهنژادی گیاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اصلاح گیاهان به روشهای مختلف، ازجمله گزینش و دورگگیری و خویشآمیزی متـ . اصلاح نباتات
-
backcross breeding
بهنژادی تلاقی برگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از روشهای بهنژادی ازطریق دورگگیری تکراری با یکی از والدهای دورگۀ اولیه و گزینش برای انتقال یک صفت مطلوب
-
pedigree breeding
بهنژادی شجرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از روشهای بهنژادی که در آن، هر بوته، در نسلهای درحالتفرق، براساس صفات مطلوب ظاهری و باتوجه به شجرهنامه گزینش میشود
-
جستوجو در متن
-
رباعی
لغتنامه دهخدا
رباعی . [ رُ ] (از ع ، اِ) شعری است چهارمصرعی . (منتخب اللغات ). در اصطلاح عروض آن چهار مصرع بودکه مصرع چهارم با اول و دوم هم قافیه باشد ولی مصرع سوم را قافیه لازم نباشد. (از ناظم الاطباء). در اصطلاح شعرای عجم چهار مصراع که مصراع چهارم با اول و ثانی ...
-
صفویه
لغتنامه دهخدا
صفویه . [ ص َ ف َ وی ی َ ] (اِخ ) سلسله ای از پادشاهان ایران که از 907 تا 1135 هَ . ق . در ایران سلطنت داشتند و در این تاریخ از افغانیان شکست خوردند و پادشاهی آنان منقرض شد. بازماندگان این خاندان چند سالی دیگر هم در بعضی ولایات مخصوصاً مازندران مختصر...
-
زکریا
لغتنامه دهخدا
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) زکری . زکریاء. نام پیغامبری علیه السلام . (منتهی الارب ). نام نبی علیه السلام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گویند که زکریا علیه السلام به اغوای شیطان به درخت پناه برده و غیرت الهی او را در زیر اره کشید. (آنندراج ). نام پ...
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْ لاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قُبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفه مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ. هنگام سقوط بغداد به دست مغولان ، وی پنهان گردید و نجات یافت ، و با جمعی از یاران به نزد حسین بن فلاح امیر بنی خفاجة شد ...
-
حجةالاسلام تبریزی
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی الاصل تبریزی المولد والمسکن متخلص به «نیر» و مشهور به حجةالاسلام از علما و دانشمندان اوائل قرن چهاردهم آذربایجان . علاوه بر مراتب علمی ، قریحه ٔ شعری او هم بس...