کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهرهجویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بهره بهره
فرهنگ فارسی عمید
(قید) bahrebahre بخشبخش.〈 بهرهبهره کردن: (مصدر متعدی) بخشبخش کردن؛ قسمت کردن.
-
بهره بهره
لغتنامه دهخدا
بهره بهره . [ ب َ رَ / رِ ب َ رَ / رِ ] (ق مرکب ) بخش بخش . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
بهره بهره کردن
لغتنامه دهخدا
بهره بهره کردن . [ ب َ رَ / رِ ب َ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاره پاره کردن . قسمت کردن . (زمخشری ). بخش بخش کردن و قسمت کردن . (ناظم الاطباء).
-
عربده جویی
لغتنامه دهخدا
عربده جویی . [ ع َ ب َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل عربده جو. پرخاشجویی . مجادله .
-
عیب جویی
لغتنامه دهخدا
عیب جویی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل عیبجو. ایراد عیب ها و خطاهای دیگران . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : نه کم زآیینه ای در عیب جویی به آیینه رها کن سخت رویی . نظامی .|| تفحص معایب دیگران . (فرهنگ فارسی معین ). || نکته گیری و نکته سنجی...
-
کناره جویی
لغتنامه دهخدا
کناره جویی . [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) اعتزال . دوری کردن . انزوا گزیدن .
-
کین جویی
لغتنامه دهخدا
کین جویی . (حامص مرکب ) کینه جویی . انتقامجویی . انتقام کشی . رجوع به کین جوی و کینه جویی شود. || جنگ آوری . جنگ طلبی . جنگجویی . رجوع به کین جوی شود.
-
کینه جویی
لغتنامه دهخدا
کینه جویی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کینه خواهی . (ناظم الاطباء). انتقام جویی . دشمنی : عجب ناید ز خوبان تندخویی چنان کز مهر گردون کینه جویی . نظامی .کینه جویی روش احسان نیست هرکه احسان نکند انسان نیست . جامی .و رجوع به کینه جو و کین جویی شود.
-
کرانه جویی
لغتنامه دهخدا
کرانه جویی . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عزلت . (یادداشت مؤلف ). گوشه گیری . دوری گزینی .
-
counterbalancing, counterbalance
موازنهجویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یارگیری یک دولت برای ایجاد موازنۀ قدرت در برابر یک دولت قویتر
-
نکته جویی
لغتنامه دهخدا
نکته جویی . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) عمل نکته جو. رجوع به نکته جو شود.
-
سلامت جویی
لغتنامه دهخدا
سلامت جویی . [ س َ م َ ] (حامص مرکب ) صلح جویی و آرامش طلبی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بهانه جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bahānejuy(')i ایراد بیجا گرفتن؛ در پی بهانه و دستاویز برای بازخواست و اعتراض گشتن؛ دنبال بهانه گشتن.
-
کینه جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kinejuy(')i انتقامجویی.
-
کناره جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] kenārejuy(')i کنارهگیری؛ دوری جستن.