کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهرام آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهرام آباد
لغتنامه دهخدا
بهرام آباد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودباراست که در بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع است و 178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
بهرام آباد
لغتنامه دهخدا
بهرام آباد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شبانکاره است که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
بهرام آباد
لغتنامه دهخدا
بهرام آباد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 164 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
بهرام آباد
لغتنامه دهخدا
بهرام آباد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش شمال ضیأآباد است که در شهرستان قزوین واقع است و 536 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
واژههای مشابه
-
کله بهرام
لغتنامه دهخدا
کله بهرام . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان اگراد ساوجبلاغ است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 133 تن دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کوشک بهرام
لغتنامه دهخدا
کوشک بهرام . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش زرند که در شهرستان ساوه واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
آذر بهرام
لغتنامه دهخدا
آذر بهرام . [ ذَ رِ ب َ ] (اِخ ) نام آتشکده ٔ سوم از هفت آتشکده ٔ بزرگ پارسیان . || نام بنائی قدیم در همدان که اکنون ویران است .
-
آتشکده ٔ بهرام
لغتنامه دهخدا
آتشکده ٔ بهرام . [ ت َ ک َ دَ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نام بنائی باستانی بهمدان . || بکنایه ، برج حمل ، چه حمل خانه ٔ مریخ است . (برهان ).
-
زراتشت بهرام
لغتنامه دهخدا
زراتشت بهرام .[ زَ ت ُ ب َ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم است که از امتان زرتشت بوده و حالات او را منظوم نموده و از اهل پژوه بوده و پژوه از قراء اصفهان است ... (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به زرتشت بهرام پژدو و مزدیسنا شود.
-
روز بهرام
لغتنامه دهخدا
روز بهرام . [ زِ ب َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز بیستم ماه : روز بهرام و رنگ بهرامی شاه با هردو کرده هم نامی . نظامی .و رجوع به روز شود.
-
سراب بهرام
لغتنامه دهخدا
سراب بهرام . [ س َ ب َ ] (اِخ ) دهی است چهارفرسخی جنوبی فهلیان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
سراب بهرام
لغتنامه دهخدا
سراب بهرام . [ س َ ب َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کازرون به بهبهان میان شایجود و نوبندگاه در 52655 گزی کازرون . و نام چشمه ای است در میان صحرای شاپور کازرون و صحرای نورآباد به شولستان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
شاه بهرام
لغتنامه دهخدا
شاه بهرام . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت کوه باشت بابویی بخش گچساران . دارای 150 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، برنج ، کنجد، تنباکو و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ملاحاجی بهرام
لغتنامه دهخدا
ملاحاجی بهرام . [ م ُل ْ لا ب َ ] (اِخ ) رجوع به حاجی بهرام و تذکره ٔ آتشکده ٔ آذر و فرهنگ سخنوران ص 92 شود.