کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بهتان
/bohtān/
معنی
۱. دروغ.
۲. افترا؛ تهمت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. افترا، ترفند، تهمت، دروغ، فریه، کذب
۲. افترا زدن، افترا بستن، تهمت بستن، تهمت زدن، دروغ بستن، دروغ زدن
فعل
بن گذشته: بهتان زد
بن حال: بهتان زن
دیکشنری
calumniation, calumny
-
جستوجوی دقیق
-
بهتان
واژگان مترادف و متضاد
۱. افترا، ترفند، تهمت، دروغ، فریه، کذب ۲. افترا زدن، افترا بستن، تهمت بستن، تهمت زدن، دروغ بستن، دروغ زدن
-
بهتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bohtān ۱. دروغ.۲. افترا؛ تهمت.
-
بهتان
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دروغ بستن ، دروغ زدن . 2 - افتراء، نسبت بد دادن .
-
بهتان
لغتنامه دهخدا
بهتان . [ ب ُ ] (ع مص ) دروغ بستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دروغ بستن . دروغ زدن . افترا گفتن . (فرهنگ فارسی معین ). افترا و بلفظ نهادن و کردن و بستن بصله ٔ لفظ «بر» مستعمل میشود. (آنندراج ) (غیاث ). || زور گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || (...
-
واژههای مشابه
-
بُهْتَانٌ
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء ( آن را بهتان ناميدهاند ، چون شخص مورد افتراء را مبهوت ميکند )
-
بهتان گفتن
لغتنامه دهخدا
بهتان گفتن . [ ب ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) نسبت دروغ دادن . افترا گفتن . (فرهنگ فارسی معین ). نسبت دروغ دادن . (ناظم الاطباء). دروغ گفتن : که گفت حافظ از اندیشه ٔ تو آمدبازمن این نگفته ام آنکس که گفت بهتان گفت . حافظ.|| غیبت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ...
-
بهتان نهادن
لغتنامه دهخدا
بهتان نهادن . [ ب ُ ن ِ / ن َدَ ] (مص مرکب ) افترا بستن . دروغ بستن : واﷲ که چو گرگ یوسفم واﷲبر خیره همی نهند بهتانم . مسعودسعد.این چنین بهتان منه بر اهل حق کاین خیال تست برگردان ورق .مولوی .
-
بهتان گوی
لغتنامه دهخدا
بهتان گوی . [ ب ُ ] (نف مرکب ) دروغ گو و مفتری . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
بُهْتَانٌ
فرهنگ واژگان قرآن
افتراء ( آن را بهتان ناميدهاند ، چون شخص مورد افتراء را مبهوت ميکند )
-
جستوجو در متن
-
بُهتون،بهتوم
لهجه و گویش تهرانی
بهتان
-
بُخْتُم
لهجه و گویش بختیاری
boxtom بُهتان، تهمت.
-
اتهام
واژگان مترادف و متضاد
افترا، بهتان، تهمت، فریه