کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بهایی
/bahāy(')i/
معنی
۱. قیمتی؛ گرانبها؛ قیمتدار.
۲. فروشی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. فروشی، فروختنی ≠ رایگان، مجانی
۲. پیرو بهاء
۳. نوعی پارچه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. فروشی، فروختنی ≠ رایگان، مجانی ۲. پیرو بهاء ۳. نوعی پارچه
-
بهایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بها۱) [قدیمی] bahāy(')i ۱. قیمتی؛ گرانبها؛ قیمتدار.۲. فروشی.
-
بهایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بها [= بهاءالله]، لقب میرزاحسینعلی نوری) [عربی. فارسی] bahāy(')i پیرو فرقۀ بهائیت.
-
بهایی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به بهاء. 2 - پیرو آیین بهاء، پیروان میرزا حسینعلی نوری ، معروف به بهاءالله که بعد از باب کار وی را دنبال کرد و کتب و رسالات بسیاری نوشت که مهمترین آنها کتاب ارض اقدس است .
-
بهایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) گرانبها، پرقیمت ، فروشی ، قابل سودا، نوعی پارچة بغدادی .
-
بهایی
لغتنامه دهخدا
بهایی . [ ب َ ] (اِخ )رجوع به بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهائی شود.
-
بهایی
لغتنامه دهخدا
بهایی . [ ب َ ] (ص نسبی ) گران بها. پرقیمت . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || فروشی . قابل سودا. (فرهنگ فارسی معین ). فروختنی . قیمتی : من گفتم یا هذا این ناقوس بهایی است گفت چه خواهی کردن این را. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). رجوع به بهائی شود. || ...
-
بهایی
لغتنامه دهخدا
بهایی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بهأاﷲ است . رجوع به بهأاﷲ شود.
-
واژههای مشابه
-
علی بهایی
لغتنامه دهخدا
علی بهایی .[ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بهائی دمشقی غزولی ، ملقّب به علاءالدین . ادیب بود و در سال 815 هَ . ق . دردمشق درگذشت . رجوع به «غزولی » و به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 132. فهرست الخدیویة ج 4 ص 335. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 254. ک...
-
بیش بهایی
لغتنامه دهخدا
بیش بهایی . [ بی ب َ ] (حامص مرکب ) پرارزشی . گرانبهایی . قیمتی بودن .
-
جستوجو در متن
-
Bahai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهایی
-
نِحْلَةً
فرهنگ واژگان قرآن
عطيهاي هديه اي مجاني که بدون گرفتن بهايي به کسي دهند
-
گران فروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مقابلِ ارزانفروش] gerānforuš کسی که کالایی را به بهایی گرانتر از ارزش واقعی خود بفروشد.