کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهانه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بهانه اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذريعة , عذر
-
بدون بهانه
دیکشنری فارسی به عربی
لايغتفر
-
بهانه گیری
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِجاجٌ
-
عذر و بهانه
لغتنامه دهخدا
عذر و بهانه . [ ع ُ رُ ب َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به عذر و رجوع به بهانه شود.- عذر و بهانه آوردن ؛ برای انجام ندادن کاری دلیل بی اساس تراشیدن .
-
علی بهانه گیر
لغتنامه دهخدا
علی بهانه گیر. [ ع َ ب َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کسی که بر هر چیز اعتراض آرد و به هیچ امر دل خوش نکند. (امثال وحکم دهخدا).
-
عذر و بهانه
فرهنگ گنجواژه
بهانه.
-
حرف و بهانه
فرهنگ گنجواژه
ایراد.
-
بر و بهانه
فرهنگ گنجواژه
بهانه.
-
بند و بهانه
فرهنگ گنجواژه
بهانه.
-
بونه و بهانه
فرهنگ گنجواژه
بهانه.
-
متوقع و بهانهگیر
فرهنگ گنجواژه
بهانهجو.
-
بهانه های واهی
واژهنامه آزاد
دلیل های بی اساس.
-
کج خلقی و بهانهجوئی
فرهنگ گنجواژه
بداخلاقی.
-
جستوجو در متن
-
تعذیر
واژگان مترادف و متضاد
بهانه آوردن، بهانه تراشی کردن، بهانه ساختن، عذر آوردن، عذرتراشی کردن
-
تعلل
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهمال، بهانهجویی، بهانهتراشی، تاخیر، تکاهل، درنگ، سستی، طفره، کوتاهی، مسامحه ۲. بهانه آوردن، بهانه کردن، بهانه تراشی کردن، بهانه جستن ۳. درنگ کردن، طفره رفتن