کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهارخواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بهارخواب
معنی
( ~. خا) ( اِ.) ایوان سرپوشیده ای که بخشی از اطرافش باز است ، مهتابی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
terrace
-
جستوجوی دقیق
-
terrace, terrasse (fr.)
بهارخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ایوان وسیع متـ . مهتابی
-
بهارخواب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) ( اِ.) ایوان سرپوشیده ای که بخشی از اطرافش باز است ، مهتابی .
-
بهارخواب
لغتنامه دهخدا
بهارخواب . [ ب َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) ایوان یا هر جای بلند برای خوابگاه تابستان . ایوان و دکان و سکویی که به بهاران در آنجا بشب خسبند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
بهار خواب
لهجه و گویش تهرانی
مهتابی ،محل خواب رو باز
-
جستوجو در متن
-
مهتابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← بهارخواب
-
تراس
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بهارخواب . 2 - ایوان وسیع ، مهتابی .
-
چهارکس
لغتنامه دهخدا
چهارکس . [ چ َ ک َ ] (اِخ ) چهارکس بن عبداﷲ الناصری الصلاحی ملقب به فخرالدین و مکنی به ابومنصور از امیران بزرگ دولت صلاحیه ٔ مصر و مردی بزرگوار و بزرگ قدر و بلندهمت بود. بنای قیساریه ٔ کبری در قاهره به وی منسوب است . ابن خلکان میگوید: جماعتی از تجار ...