کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بن لاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
lemma 1
بُنواژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در فرهنگنویسی و واژگانشناسی، عنصری در ابتدای مدخلهای فرهنگ لغت که نمودی انتزاعی از صورتهای مختلف یک واژه است
-
بن دندان
فرهنگ فارسی معین
(بُ نِ دَ) (اِمر.) 1 - ریشه دندان . 2 - لثه . 3 - قصد، اراده . 4 - فرمانبرداری و اطاعت با میل و رغبت .
-
بن بست
فرهنگ فارسی معین
(بُ بَ) (ص مر.) فاقد راه خروج .
-
نارنج بن
فرهنگ فارسی معین
(رِ. بُ) (اِمر.) درخت نارنج .
-
آب بن
لغتنامه دهخدا
آب بن . [ ب ِ ب ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سادآوران . و آن چیزی است چون صمغ که در بیخ درخت گردکان کهنه و مجوف یابند.
-
آرام بن
لغتنامه دهخدا
آرام بن . [ ب َ ] (اِ مرکب ) باغی میان شهر و قصبه و یا ده . باغ ملی . باغ شهرداری . باغ بلدیه . آرام .
-
حصار بن
لغتنامه دهخدا
حصار بن . [ ح ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حبله رود بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. واقع در 450هزارگزی طریق سیمین دشت و چهل هزارگزی از طریق امین آباد و جنوب باختر فیروزکوه و چهارهزارگزی شمال ایستگاه سیمین دشت . ناحیه ای است واقع در کوهستان ولی م...
-
ز بن
لغتنامه دهخدا
ز بن . [ زِ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ) (از: حرف اضافه ٔ ز + اسم ) مخفف از بن . اساساً. اصلاً : شنیدم ز دانش پژوهان درست که تیر و کمان او [ دخترگورنک ] نهاد از نخست .هم از نامه ٔ بیش دانان سخن شنیدم که جم ساخت هردو ز بن . اسدی .رجوع به از بن و ز بن دندا...
-
شاه بن
لغتنامه دهخدا
شاه بن . [ ب َ ] (اِمرکب ) میوه ای است ریز و بامغز که مردم آن را می خورند. قسم کوچک بن یعنی ، حبة الخضرا باشد. (مخزن الادویه در کلمه ٔ حبة الخضراء). رجوع به حبة الخضراء شود.
-
سنگ بن
لغتنامه دهخدا
سنگ بن . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران . دارای 277 تن سکنه . محصول آنجا غلات ، سیب زمینی ، میوه جات . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سنگ بن
لغتنامه دهخدا
سنگ بن . [س َ ب ُ ] (اِخ ) شهری است در خراسان از ربوشارانست به گوزکانان و منبر او بنا نهاده اند. (حدود العالم ).
-
شاخ بن
لغتنامه دهخدا
شاخ بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت . (فرهنگ نظام ). شاخ درخت : ز باغ تو منزلگهی خواستن می آوردن و مجلس آراستن گلی چیدن از وی به هر شیوه ای چشیدن ز هر شاخ بن میوه ای .امیرخسرو (از آنندراج و فرهنگ نظام ).
-
قلعه بن
لغتنامه دهخدا
قلعه بن . [ ق َ ع َ ب ُ ] (اِخ ) یکی از محلات آمل . رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 153 شود.
-
کاج بن
لغتنامه دهخدا
کاج بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت کاج .
-
علی بن
لغتنامه دهخدا
علی بن . [ ع َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیاکلا، بخش مرکزی شهرستان شاهی . واقع در 17 هزارگزی شمال شاهی و 2 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ شاهی به جویبار. ناحیه ای است دشت و دارای آب و هوای معتدل ومرطوب مالاریائی ، و 170 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ تا...