کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بن عم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نارنج بن
لغتنامه دهخدا
نارنج بن .[ رِ ب ُ ] (اِخ ) از دهات دهستان حومه ٔ بخش رامسر شهرستان شهسوار و در یکهزار و پانصد گزی شمال غربی رامسر کنار جاده ٔ شوسه ٔ رامسر به رودسر در دشت معتدل مرطوب مالاریاخیزی واقع است و 660 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجه ٔ گیلکی تکلم می کنند. آ...
-
نارنج بن
لغتنامه دهخدا
نارنج بن .[ رِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان در 14هزارگزی جنوب لاهیجان و 2هزارگزی بجارپس قرار دارد. جلگه است و هوائی معتدل و مرطوب و مالاریائی دارد. سکنه آن دویست نفرند و فارسی را به لهجه ٔ گیلکی تکلم می کنند. آب آن ...
-
نارنجک بن
لغتنامه دهخدا
نارنجک بن . [ رِ ج َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلرودپی بخش مرکزی شهرستان نوشهر در9500گزی مغرب المده و 1500گزی جنوب جاده ٔ شوسه ٔ المده به نوشهر، در دامنه واقع است . هوایش معتدل و مرطوب و مالاریاخیز است ، سکنه ٔ آن 200 نفر است و فارسی رابه لهجه ٔ...
-
ماضی بن
لغتنامه دهخدا
ماضی بن . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ژاوه است که در بخش زراب شهرستان سنندج واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
مرداب بن
لغتنامه دهخدا
مرداب بن . [ م ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش رودسر شهرستان لاهیجان . در 3هزارگزی جنوب رودسر، در جلگه ٔ مرطوب معتدل هوائی واقع و دارای 185 تن سکنه است . آبش از نهر پل رود، محصولش برنج و شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2...
-
لگ بن
لغتنامه دهخدا
لگ بن . [ ل َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 24هزارگزی باختر شوسه ٔ مهاباد به سردشت . کوهستانی ،معتدل و دارای 291 تن سکنه که کردزبانند. آب آن از رودخانه ٔ آواجیر. محصول آنجا غلات ، توتون و حبوبات . شغل اهالی زرا...
-
از بن
لغتنامه دهخدا
از بن . [ اَ ب ُ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بیخ . ازریشه . از اصل . || اصلاً. هیچ : از آن رنگ و آن بازوی و فر و چهرفرومانده بد دختر از وی بمهرهمی دید کش فر و برز شهی است ولیکن ندانستش از بن که کیست . اسدی .- از بن برآوردن نهال ؛ از بیخ برکندن ...
-
الکساندر بن
لغتنامه دهخدا
الکساندر بن . [ اَ ل ِ ب َ ] (اِخ ) فیلسوف انگلیسی در قرن نوزدهم (1818 - 1903 م .) وی پیرو مکتب تجربی بود. او راست کتابی در منطق و کتابی دیگر درباره ٔ علم تعلیم و تربیت . و رجوع به روانشناسی تربیت دکتر سیاسی ص 464 شود.
-
انجیره بن
لغتنامه دهخدا
انجیره بن . [ اَ رَ ب ُ ] (اِخ ) یکی از چشمه های آب گرم رامسر (سخت سر) است که حرارت آن 98 درجه ٔ فارنهایت است . (از ترجمه سفرنامه رابینو ص 40).
-
بادام بن
لغتنامه دهخدا
بادام بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت بادام : آستین نسترن پر بیضه ٔ عنبر شوددامن بادام بن پر لؤلؤفاخر شود. منوچهری .بادام بنان مقنعه بر سر بدریدندشاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند.منوچهری .
-
پلمبیرل بن
لغتنامه دهخدا
پلمبیرل بن . [ پْل ُ / پ ُ ل ُ ی ِ ل ِ ب َ ](اِخ ) نام کرسی بخشی در ایالت وُژ از شهرستان اپی نال دارای 1659 تن سکنه و راه آهن و آبهای معدنی که سولفات سُدی ارسنیکی دارد.
-
پیچه بن
لغتنامه دهخدا
پیچه بن . [ چ َ ب ُ ] (اِخ ) نام موضعی به تنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 107 بخش انگلیسی ).
-
برنج بن
لغتنامه دهخدا
برنج بن . [ ب ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 310تن است . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، ارزن ، لبنیات و ابریشم است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3).
-
بن دامان
لغتنامه دهخدا
بن دامان . [ ب ُ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پایان دامان . (آنندراج ) : ای سنایی جهد کن تا بهر سلطان ضمیراز گریبان تاج سازی وز بن دامان سریر. سنایی .|| کنایه از زمین . (آنندراج ).
-
بن ران
لغتنامه دهخدا
بن ران . [ ب ُ ن ِ ] (اِ مرکب ) ریشه ٔ ران یعنی مابین شکم و ران . (ناظم الاطباء). بعربی مَغبَن گویند و بفارسی بیغوله ٔ ران . (آنندراج ).