کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنی حسنویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بنی زیاد
لغتنامه دهخدا
بنی زیاد. [ ب َ ] (اِخ ) حکام بنی زیاد از سال 204 تا 409 هَ . ق . یعنی مدت دو قرن در زبید حکومت کرده اند و قلمرو سلطنت ایشان قسمت عمده ٔ یمن را شامل بوده . در زمان آخرین امیر سلسله ٔزیادی ، حکومت متصرفات ایشان بدست چند نفر از موالی افتاد که آنها را ب...
-
بنی زیان
لغتنامه دهخدا
بنی زیان . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که در سال 633 تا سال 796 هَ . ق . در الجزایر به نیابت از جانب الموحدین حکومت داشتند و مثل مجاورین خود بنی حفص از کاسته شدن قدرت مخدومین خویش استفاده نمودند و خود را مستقل کردند. پایتخت ایشان در شهر قلمستان قرار داشت و ...
-
بنی زیری
لغتنامه دهخدا
بنی زیری . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 362 تا 543 هَ . ق . در تونس حکومت کردند. اولین آنها یوسف بلکین بن زیری (362 هَ . ق .) و آخرینشان الحسن بن علی (515 - 543 هَ . ق .) است . که بدست رجار پادشاه صقلیه و امرای موحدی برافتادند. (از طبقات السلاطین ص...
-
بنی زیری
لغتنامه دهخدا
بنی زیری . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 403 تا 483 هَ . ق . در غرناطه ٔ اسپانیا حکومت کردند. اولین آنها زادبن زیری (403 هَ . ق .) است و آخرین آنها تمیم بن بلکین (483 هَ . ق .) است که بدست المرابطین منقرض گردیدند. (از طبقات السلاطین صص 20 - 21).
-
بنی ساج
لغتنامه دهخدا
بنی ساج . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 268 تا حدود 318 هَ . ق . در آذربایجان حکمرانی کردند. ابوالساج دیوداد که حکمران کوفه و اهواز بود تا سال فوت خود یعنی سنه ٔ 266 هَ . ق . این مقام را داشت و پسرش محمد،حاکم حجاز بود ولی در سال 269 هَ . ق . والی ان...
-
بنی سام
لغتنامه دهخدا
بنی سام . [ ب َ ] (اِخ ) سام پسر بزرگ نوح پیغمبر بود و اقوامی را که از او پدید آمدند بنی سام گویند. آرامیان و مردم سوریه و کلدانیان و آشوریان و قوم یهود و اعراب جملگی از اعقاب سامند. (تمدن قدیم ). سامیان ؛ اقوامی که طبق سنت از اولاد سام پسر بزرگ نوح ...
-
بنی سعد
لغتنامه دهخدا
بنی سعد. [ ب َ س َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از عرب : شخصی ز قبیله ٔ بنی سعدبگذشت بر اوبه طالع سعد. نظامی .تو همچنان دل خلقی به غمزه ای ببری که بندگان بنی سعد خوان یغما را.سعدی .
-
بنی شاکر
لغتنامه دهخدا
بنی شاکر. [ ب َ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به بنی موسی شود.
-
بنی شیبان
لغتنامه دهخدا
بنی شیبان . [ ب َ ش َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از قبایل عرب . (الانساب سمعانی ) : ایاس بن قبیصه را بفرستاد به بنی شیبان و آنرااز ایشان بازخواست . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 105).
-
بنی شیبه
لغتنامه دهخدا
بنی شیبه . [ ب َ ش َ ب َ ](اِخ ) نام قبیله ای از عرب و آن اولاد عبدالمطلب است .وجه تسمیه ٔ آن که موی سرش در وقت ولادت سپید بود و بعضی گویند در آن وقت یک موی سپید بر سر داشته . (آنندراج ). نام طایفه ای از اعراب که کلیدداری کعبه به امرپیغمبر با ایشان ب...
-
بنی صالح
لغتنامه دهخدا
بنی صالح . [ ب َ ل ِ ] (اِخ ) طایفه ای از قبیله ٔ بنی طرف ازقبایل عرب خوزستان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 92).
-
بنی صلیح
لغتنامه دهخدا
بنی صلیح . [ ب َ ص ُ ل َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 429 تا 495 هَ . ق . در صنعا حکومت کرده اند. علی بن محمد الداعی مؤسس سلسله ٔشیعی مذهب بنی صلیح در سال 429 هَ . ق . خود را در شهر مسار مستقل اعلام نمود و زبید را هم بعد از مرگ نجاح در تاریخ 454 هَ . ق ...
-
بنی طرف
لغتنامه دهخدا
بنی طرف . [ ب َ طُ رُ ] (اِخ ) قبیله ای از قبایل عرب خوزستان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 92). از عشایر عرب خوزستان ، مشتمل بر 2500 خانوار است که در بخش بستان از شهردشت زندگی میکنند. ناحیه ٔ دشت میشان تا تیرماه 1314 هَ . ش . بنام این طایفه بنی طرف خواند...
-
بنی طولون
لغتنامه دهخدا
بنی طولون . [ ب َ ] (اِخ ) (254 - 292 هَ . ق .) طولون از غلامان امرای سامانی است که او را حکمران سامانی بخارا بعنوان هدیه پیش مأمون فرستاد و طولون نزد مأمون در بغداد و سرمن رآی (سامره ) به مناصب عالیه رسیده بود. پسرش احمد در سال 240 هَ . ق . حائز م...
-
بنی طی
لغتنامه دهخدا
بنی طی . [ ب َ طَ ] (اِخ ) نام قبیله ای است از یمن که حاتم طائی منسوب به آن است . (غیاث ) (آنندراج ) : بلاجوی راه بنی طی گرفت بکشتن جوانمرد را پی گرفت . سعدی .چو حاتم اگر نیستی نام وی نبردی کس اندر جهان نام طی . سعدی .رجوع به طایی شود.