کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنیان گذار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تاسیس
فرهنگ واژههای سره
راه اندازی، بنیان گذار
-
originator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازنده، موسس، مبتکر، بنیان گذار
-
پی گذار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] peygozār پیگذارنده؛ پایهگذار؛ بنیانگذار.
-
بانیا
واژهنامه آزاد
بانیا، بناکننده، سازنده، بنیان گذار، موسس
-
گذار
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گذاردن) gozār ۱. = گذاردن۲. گذارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بنیانگذار، فروگذار، مینگذار.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] عبور؛ مرور؛ گذشتن از جایی.۴. (اسم) [قدیمی] معبر؛ گذرگاه.〈 گذار کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] عبور کردن؛ گذشتن: ◻︎ هردم آنجا گ...
-
موسس
دیکشنری عربی به فارسی
از پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
-
زاوی
لغتنامه دهخدا
زاوی . (اِخ ) ابن زیری بنیان گذار سلسله ٔ زیریان غرناطه است که از 461 تا 499 حکومت کرده اند.
-
شالوده ریز
لغتنامه دهخدا
شالوده ریز. [ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه شالوده ریزد. آنکه پی افکند. مؤسس . بنیان گذار. بانی .
-
مصطفی کمال پاشا
لغتنامه دهخدا
مصطفی کمال پاشا. [ م ُ طَ فا ک َ ] (اِخ ) آتاترک . رهبر و بنیان گذار کشور و دولت ترکیه ٔ امروزی . رجوع به کمال پاشا شود.
-
پی افکن
لغتنامه دهخدا
پی افکن . [ پ َ / پ ِ اَ ک َ ] (نف مرکب ) بنیان کن . زیروزبرکننده . ویران سازنده . ازبن برانداز. کن فیکون سازنده : سیلی پی افکن ؛ بنیان کن . || بنیان گذار. پی افکننده . برآورنده . بنیادنهنده .
-
founder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن
-
founders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنیانگذاران، موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن
-
کوروش
واژهنامه آزاد
کورش کبیر؛ نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، پسر کمبوجیه _فرماندار پارس_ و ماندانا _شاهدخت ماد. || کورش صغیر یا کورش کوچک؛ نام پسر داریوش دوم هخامنشی که برای گرفتن حکومت بر برادرش، اردشیر دوم، شورید.
-
پی گذار
لغتنامه دهخدا
پی گذار. [ پ َ / پ ِ گ ُ ] (نف مرکب ) پی گذارنده . بنیان نهنده . || قدم گذارنده . || (ن مف مرکب ) جای عبور. محل گذاشتن قدم . معبر : بساط ناصح تو پیشگاه باده و رودسرای حاسد تو پی گذارآتش و آب . مسعودسعد.چون رگ آب حیات باز نمی یافت خصم کرد باقبال او پی...
-
گوشر
لغتنامه دهخدا
گوشر. [ گ ُ ش ِ ] (اِخ ) (سَن ...) بنیان گذار و رئیس کشیش های قانون اوری لیموزن (1060-1140م .). جشن نهم آوریل مربوط به اوست .