کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنگش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنگش
/bongoš/
معنی
بلع؛ فروبردن چیزی از حلق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
gulp
-
جستوجوی دقیق
-
بنگش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] bongoš بلع؛ فروبردن چیزی از حلق.
-
بنگش
لغتنامه دهخدا
بنگش . [ ب َ گ ِ ] (اِ) لفظی است که آنرا بعربی بلع میگویند. (برهان ) (آنندراج ). بلع. (ناظم الاطباء). بلع. فروبردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بنگشتن شود.
-
بنگش
لغتنامه دهخدا
بنگش . [ ب َ گ ِ ] (اِخ ) نام ولایتی است از ماوراءالنهر و ساکنان آن ملک را نیز بنگش گویند. (آنندراج ) (از برهان ). نام ملکی است قریب کشمیر و ساکنان آن ملک را نیز بنگش گویند. (غیاث ).
-
جستوجو در متن
-
اعتیاد
فرهنگ واژههای سره
بنگش
-
احمدخان
لغتنامه دهخدا
احمدخان . [ اَ م َ ] (اِخ ) بنگش بن محمدخان بنگش . وی یکی از خواتین فرخ آباد هندوستان بود و از 1163 تا1185 هَ . ق . یعنی مدت 22 سال در آنجا حکومت راند. (قاموس الاعلام ). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ در عنوان رفتن احمدشاه درّانی کرت سوم بهندوستان...
-
بنکشیدن
لغتنامه دهخدا
بنکشیدن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص ) بلع کردن و ناجاویده از حلق فروبردن . (ناظم الاطباء). بنگشتن . بنگشیدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بنگش و بنگشتن شود.
-
بلع
لغتنامه دهخدا
بلع. [ ب َ ] (ع مص ) فروبردن از حلق . (از منتهی الارب ). فروخوردن . (دهار). فروواریدن . (المصادر زوزنی ).فروبردن چیزی را به گلو. (غیاث ) (آنندراج ). فروبردن چیزی را از راه گلو به داخل شکم بدون جویدن . (از اقرب الموارد). ابتلاع . فرودادن . بلعیدن . بل...