کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنک
/banak/
معنی
= بَنه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جا، محل، مکان
۲. بنگاه
۳. اثر، رد، نقش
۴. پی، ردپا، نقشپا
دیکشنری
spoor, trace, track, trail
-
جستوجوی دقیق
-
بنک
واژگان مترادف و متضاد
۱. جا، محل، مکان ۲. بنگاه ۳. اثر، رد، نقش ۴. پی، ردپا، نقشپا
-
بنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] banak = بَنه
-
بنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ بن] (زیستشناسی) [قدیمی] bonak درختچه.
-
بنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bonak ۱. نشان و اثر چیزی.۲. رد پا.
-
بنک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = بنه : جای ، مکان ، جایی که نقد و جنس در آن نهند، بنگاه .
-
بنک
فرهنگ فارسی معین
(بُ نَ)( اِ.)1 - ردّ پا. 2 - نشان و اثر هر چیز.
-
بنک
فرهنگ فارسی معین
(بَ نَ) (اِ.) 1 - نوعی از قماش اطلس که بر آن گل های زربفت باشد. 2 - گل ها و نشان ها که بر روی مهوشان از نوشیدن شراب بهم رسد، عرق که بر پیشانی ایشان نشیند.
-
بنک
لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب َ ن َ ] (اِ مصغر) مصغر بن است که حبةالخضرا و چتلاقوچ باشد و آن بیشتر در کوهها و جنگلها حاصل میگردد. (برهان ) (از فرهنگ فارسی معین ). میوه ٔ معروف . (رشیدی ).مصغر بن است که حبةالخضراء و چتلاقوچ باشد و به قهوه مشهور است . (آنندراج ). مصغر بنه...
-
بنک
لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب ُ ] (اِ)پوست بیخ ام غیلان باشد و آن درختی است صحرایی در ولایت مصر. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی قنب است و به هندی خار مغیلان نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مانند قشوری است که از بیخ ام غیلان خیزد و ازیمن آرند و در طب بکار ...
-
بنک
لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب ُ ] (ع اِ) بن چیزی و خالص آن . معرب است . یقال هؤلاء من بنک الارض ؛ ای من اصلها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اصل چیزی و آن معرب است . یقال هولاء من بنک الارض . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوعی از خوشبو. (منتهی الارب ) (آنندراج )...
-
بنک
لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب ُ ن َ ] (اِ مصغر) مصغر بنه است یعنی درخت کوچک . (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). بنه . بن درخت کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). || نشان و اثر. چنانکه گویند از فلانی یا از فلانه چیز بنک نمانده است ؛ اراده آن باشد که نشان و...
-
بنک
لغتنامه دهخدا
بنک . [ ب ُ ن َ ] (اِ) بنه . جای . مکان . || جایی که نقد و جنس در آن نهند. بنگاه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
بُنَّکْ
لهجه و گویش گنابادی
bonnak در گویش گنابادی یعنی جفتک زدن ، پشت پا زدن ، لگد زدن ، رو برگردانیدن
-
گوده بنک
لغتنامه دهخدا
گوده بنک . [ گُو دِ ب َ ن َ ](اِخ ) دهی است از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 6500 گزی شمال باختری کنگان و 1000 گزی شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه . جلگه و گرمسیر مرطوب و مالاریایی است و سکنه ٔ آن 90 تن است . آب آن از چاه تأمین میشود. محصول ...