کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنچاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنچاق
معنی
(بُ) [ تر. ] ( اِ.) قباله ، سند قدیمی ، سند مالکیت غیررسمی . بُنْجَه هم گفته شده .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
سند، قباله
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنچاق
واژگان مترادف و متضاد
سند، قباله
-
بنچاق
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ تر. ] ( اِ.) قباله ، سند قدیمی ، سند مالکیت غیررسمی . بُنْجَه هم گفته شده .
-
بنچاق
لغتنامه دهخدا
بنچاق . [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) قباله . سند ملک . || سند (در تداول دفاتر رسمی ). سندی که بموجب آن معامله ای رسمی انجام گرفته و سندی که نشان دهنده ٔ انجام معامله ای است . و آن جز سند مالکیت است .
-
جستوجو در متن
-
قباله،قواله
لهجه و گویش تهرانی
سند،بنچاق
-
قباله
واژگان مترادف و متضاد
۱. بنچاق، سند ۲. صداقنامه، عقدنامه ۳. مدرک
-
سند
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگه، بنچاق، قباله، قواله، قولنامه، مدرک ۲. حجت، معیار، ملاک، مناط ۳. نمودار ۴. بهانه، دستاویز، مستمسک
-
چاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترک، درز، رخنه، ۲. منفذ، سوراخ، شکاف، فاق ۳. پارگی، دریدگی ۴. پاره، دریده ۵. قباله، بنچاق ۶. دریچه، پنجره ۷. سپیده صبح
-
چک
واژگان مترادف و متضاد
۱. تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده ۲. برات، حواله، صک ۳. چانه ۴. چکه ۵. بنچاق، سند، قباله ۶. معدوم، نابود
-
بنچه
لغتنامه دهخدا
بنچه . [ ب ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) بنچاق : نه نرد و نه تخت نرد پیش مانه محضر و نه قباله و بنچه . منوچهری .و رجوع به بنجه شود. || جمعی باشند مر اصناف و رعیت را. (انجمن آرای ناصری ) (برهان ). || پیشانی بود بزبان ماوراءالنهر. و بنچه بند؛ پیشانی بند بود. (یاد...