کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنوسیاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنوسیاه
/bonusiyāh/
معنی
= ماش
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنوسیاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bonusiyāh = ماش
-
بنوسیاه
لغتنامه دهخدا
بنوسیاه . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) غله ای است که آنرا ماش گویند و آن مضعف دندان و مضر باه باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
جستوجو در متن
-
ماش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] (زیستشناسی) māš دانهای گرد بهرنگ سبز که از حبوبات و خوارکی است؛ بنوسیاه.
-
بنوماش
لغتنامه دهخدا
بنوماش . [ ب َ ] (اِ مرکب ) بمعنی بنوسیاه است که ماش باشد و سنگ را نیز گویند که آن نوعی از ماش است . (برهان ). غله ٔ سبزرنگ که آنرا مونگ گویند. (غیاث ) (آنندراج ). ماش سبز که آنرا مونگ گویند. (رشیدی ). نام غله ای که به هندش منگ نامند. (شرفنامه ٔ منیر...