کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنوسرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنوسرخ
/bonusorx/
معنی
= عدس
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنوسرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] bonusorx = عدس
-
بنوسرخ
لغتنامه دهخدا
بنوسرخ . [ ب ُس ُ ] (اِ مرکب ) غله ای است که آنرا به عربی عدس گویند. خوردن آن تاریکی چشم آورد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). عدس . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
عدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) 'adas ۱. گیاهی بوتهای از خانوادۀ باقلا با گلهای سفیدرنگ و برگهای باریک؛ دانچه؛ انژه؛ مرجمک؛ نسک؛ بنوسرخ.۲. دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد.