کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنفشه ستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنفشه ستان
/banafšesetān/
معنی
= بنفشهزار
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنفشه ستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] banafšesetān = بنفشهزار
-
واژههای مشابه
-
گل بنفشه
لغتنامه دهخدا
گل بنفشه . [ گ ُ ل ِ ب َ ن َ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است بهاری که دارای گلهای کبود و معطر است . (ناظم الاطباء) (بهار عجم ). رجوع به بنفشه شود.
-
بنفشه زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) banafšezār زمینی که در آن بنفشه بسیار روییده باشد؛ بنفشهستان.
-
بنفشه مو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بنفشهموی› [قدیمی، مجاز] banafšemu ۱. ویژگی آنکه موهای کبودرنگ دارد.۲. آنکه موهای خوشبو به عطر گل بنفشه دارد.
-
Saintpaulia
بنفشۀ افریقایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از جِسنِریان/ بنفشهافریقائیان با شش گونۀ علفی چندساله که بومی تانزانیا و جنوب شرقی کنیا هستند و بیشتر گونههای آن در کوههای نگورای تانزانیا میروید
-
بنفشهافریقائیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← جِسنِریان
-
Violaceae
بنفشهایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از مالپیگیسانان غالباً درختچهای یا درختی کوچک و گاهی علفی با 21 سرده و 900 گونه که گسترش جهانی دارند؛ برگهای آنها ساده با آرایش متقابل یا متناوب و اغلب با گوشوارۀ برگمانند (leafy stipule) و کوچک است؛ گلآذینشان م...
-
آب بنفشه
لغتنامه دهخدا
آب بنفشه . [ ب ِ ب َ ن َ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عطر و عرق بنفشه : و از وی [ از پارس ] آب گل و آب بنفشه و آب طلع... خیزد. (حدودالعالم ).
-
بنفشه سگ
لغتنامه دهخدا
بنفشه سگ . [ ب َ ن َ ش َ / ش ِ س َ ] (اِ مرکب ) به فارسی شابانج است و بنفسج الکلاب نیز نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به بنفسج الکلاب شود.
-
بیخ بنفشه
لغتنامه دهخدا
بیخ بنفشه . [ خ ِ ب َ ن َ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیخ سوسن . سفید است و آنرا در روم میان بنفشه می پرورند و به اطراف میبرند. اصل السوسن الابیض ، و آنرا بدان جهت بیخ بنفشه گویند که بیخ سوسن سفید را در بنفشه بپرورند. (یادداشت بخط مؤلف ). ر...
-
خمیر بنفشه
لغتنامه دهخدا
خمیر بنفشه . [ خ َ رِ ب َ ن َ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معجون البنفسج . (بحر الجواهر).
-
حب بنفشه
لغتنامه دهخدا
حب بنفشه . [ ح َب ْ ب ِ ب َ ن َ ش َ/ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رمد و صداع را نفع دهد و درد شقیقه دفع کند. صفت آن : بنفشه دو مثقال ، تربد یک مثقال ، رب سوس و پوست هلیله ٔ زرد و انیسون از هر یک نیم درم ، برگ گلسرخ و سقمونیا از هر یک دانگی ،همه را ...
-
لاله کاشتن و بنفشه درودن
لغتنامه دهخدا
لاله کاشتن و بنفشه درودن . [ ل َ /ل ِ ت َ وَ ب َ ن َ ش َ / ش ِ دُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازروشن کردن زغال به آتش است . (آنندراج ) : به باغ شعله در دهقان انگشت بنفشه می درود و لاله میکشت .نظامی (خسرو و شیرین چ وحید دستگردی ص 96).